یلمعی

لغت نامه دهخدا

یلمعی. [ ی َ م َ عی ی ] ( ع ص ) مرد تیزخاطر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). زیرک. ( دهار ). مرد روشن خرد. || مرد دروغگوی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || راست کمان. ( دهار ).

فرهنگ فارسی

مرد تیز خاطر مرد دروغگوی

پیشنهاد کاربران

بپرس