یلم

لغت نامه دهخدا

یلم. [ ی َ ل َ ] ( اِ ) سریش. سریشم. ( ناظم الاطباء ). سریشم ماهی. ( یادداشت مؤلف ). اسم فارسی عزی السمک است. ( تحفه حکیم مؤمن ). سریشم. سریشم نجاری.
- یلم ماهی ؛ سریشم ماهی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. سریش.
۲. سریشُم.

پیشنهاد کاربران

بپرس