[ویکی الکتاب] معنی یُلْحِدُونَ: به انحراف می گرایند- نسبت نادرست می دهند - از جایگاه واقعیش منحرف می کنند (الحاد به معنای انحراف است .عبارت "ﭐلَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی ءَایَاتِنَا "یعنی : کسانیکه آیات ما را از جایگاه واقعیش منحرف می کنند و تغییر می دهند و به تفسیر و تأویلی نادرست مت...
معنی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ: به او اشاره ای نادرست می کنند - به او نسبتی نادرست می دهند (الحاد به معنای انحراف است .عبارت "ﭐلَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی ءَایَاتِنَا "یعنی : کسانیکه آیات ما را از جایگاه واقعیش منحرف می کنند و تغییر می دهند و به تفسیر و تأویلی نادرست متوسل می شوند.الح...
ریشه کلمه:
لحد (۶ بار)
«الحاد» در اصل از مادّه «لَحْد» (بر وزن مهد)، به معنای حفره ای است که در یک طرف قرار گرفته و به همین جهت به حفره ای که در یک جانب قبر کنده می شود، «لحد» می گویند. سپس به هر کاری که از حدّ وسط، تمایل به افراط و تفریط پیدا کند «الحاد» گفته شده، و به شرک و بت پرستی نیز به همین جهت «الحاد» اطلاق می گردد. منظور از «الحاد» در اسماء خدا این است که الفاظ و مفاهیم آن را تحریف کنیم. یا به این گونه که او را به اوصافی توصیف نماییم که شایسته آن نیست، همانند مسیحیان که قائل به تثلیث و خدایان سه گانه شده اند. یا این که صفات او را بر مخلوقاتش تطبیق نماییم، همچون بت پرستان که نام بت های خود را از نام خدا مشتق می کردند، مثلاً به یکی از بت ها «اَلّلات» و به دیگری «العُزّی» و به دیگری «مَنات» می گفتند که به ترتیب از «الله»، «العزیز» و «المَنّان» مشتق شده است. یا همچون مسیحیان که نام خدا را بر عیسی و روح القدس می گذاشتند. و یا این که صفات او را آن چنان تحریف کنند که به «تشبیه» به مخلوقات یا «تعطیل» صفات و مانند آن بیانجامد. و یا تنها به «اسم» قناعت کنند بدون این که این صفات را در خود و جامعه خویش بارور سازند.
«یُلْحِدُونَ» از مادّه «إِلْحاد» در اصل از «لحد» (بر وزن عهد) گرفته شده، و به معنای حفره ای است که در یک طرف قرار گیرد، و به همین جهت، به حفره ای که در یک جانب قبر، قرار گرفته «لحد» گفته می شود، سپس به هر کاری که از حد وسط، به سوی افراط و تفریط متمایل شود، «الحاد» گفته اند. اطلاق این کلمه بر «شرک و بت پرستی و کفر و بی دینی»، نیز به همین مناسبت است.
لحد و الحاد به معنی عدول و انحراف از استقامت است وسط قبر را ضریح و قسمت منحرف آن را لحد گویند در لغت آمده: «لَحَدَ اِلی فُلانٍ: مالَ اِلَیْهِ - لَحَدَ عَنْهُ: عَدِلَ وَ اِنْحَرَفَ» همچنین است الحاد. . آنانکه درباره آیات ما انحراف میکنند و از استقامت عدول مینمایند بر ما مخفی نیستند . انحراف در اسماء خدا آنست که صفات خدا را از قبیل رازق، خالق، معبود و غیره به دیگران نسبت بدهیم و این مفاهیم را مال آنها بدانیم چنانکه مشرکان و غالیان کردند یُلْحِدُون را از باب عَلِمَ یَعْلَمُ و باب افعال هر دو خواندهاند. ملتحد: به معنی پناهگاه و محل میل است زیرا پناه برنده به آن میل میکند . بگو کسی از خدا به من پناه نمیدهد و جز او پناهگاهی نتوانم یافت. . * . نقل شده در مکّه غلامی بود نصرانی از اهل روم به نام بلعام که میگفتند قرآن از جانب خدا نیست بلکه بلعام به آن حضرت تعلیم میدهد به قول ضحّاک میگفتند: سلمان فارسی قصص قرآن را به او میآموزد به قول دیگر بنی حضرمی غلام داشتند به نام یعیش یا عائش که اسلام آورد و به قولی دو نفر غلام بودند نصرانی از اهل عینالتمر به نام یسار و خیر که کتابی داشتند و به زبان خود میخواندند. (مجمع). به هر حال از آیه فهمیده میشود که کفّار شخص معیّنی را در نظر گرفته و در پی بهانهجوئی میگفتند: قرآن را او تعلیم میدهد و از جانب خدا نیست و خدا در جواب میگوید: زبان آنکه به او میل میکنند و قرآن را به او نسبت میدهند عجمی و غیر فصیح ولی این قرآن عربی روشن است. یعنی: میدانیم که میگویند: قرآن را بشر به او میآموزد ولی زبان کسی که... بقیّه جواب در آیات بعدی است. * . مفعول «یُرِد» محذوف است. در جوامعالجامع و کشّاف گفته «بِاِلْحادٍ - بِظُلْمٍ» دو حال مترادفاند یعنی: هر کس در آن (مسجد الحرام) قصدی از روی انحراف و ستم کند او را از عذاب دردناک میچشانیم. بعید نیست که باء در «بِاِلْحادٍ» زائد و برای تأکید و در «بِظُلْمٍ» برای ملابست و الحاد مفعول «یُرِد» و تقدیر «یُرِدْ اِلْحاداً بِظُلْمٍ» باشد یعنی هر که در آن میلی ظالمانه اراده کند...
معنی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ: به او اشاره ای نادرست می کنند - به او نسبتی نادرست می دهند (الحاد به معنای انحراف است .عبارت "ﭐلَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی ءَایَاتِنَا "یعنی : کسانیکه آیات ما را از جایگاه واقعیش منحرف می کنند و تغییر می دهند و به تفسیر و تأویلی نادرست متوسل می شوند.الح...
ریشه کلمه:
لحد (۶ بار)
«الحاد» در اصل از مادّه «لَحْد» (بر وزن مهد)، به معنای حفره ای است که در یک طرف قرار گرفته و به همین جهت به حفره ای که در یک جانب قبر کنده می شود، «لحد» می گویند. سپس به هر کاری که از حدّ وسط، تمایل به افراط و تفریط پیدا کند «الحاد» گفته شده، و به شرک و بت پرستی نیز به همین جهت «الحاد» اطلاق می گردد. منظور از «الحاد» در اسماء خدا این است که الفاظ و مفاهیم آن را تحریف کنیم. یا به این گونه که او را به اوصافی توصیف نماییم که شایسته آن نیست، همانند مسیحیان که قائل به تثلیث و خدایان سه گانه شده اند. یا این که صفات او را بر مخلوقاتش تطبیق نماییم، همچون بت پرستان که نام بت های خود را از نام خدا مشتق می کردند، مثلاً به یکی از بت ها «اَلّلات» و به دیگری «العُزّی» و به دیگری «مَنات» می گفتند که به ترتیب از «الله»، «العزیز» و «المَنّان» مشتق شده است. یا همچون مسیحیان که نام خدا را بر عیسی و روح القدس می گذاشتند. و یا این که صفات او را آن چنان تحریف کنند که به «تشبیه» به مخلوقات یا «تعطیل» صفات و مانند آن بیانجامد. و یا تنها به «اسم» قناعت کنند بدون این که این صفات را در خود و جامعه خویش بارور سازند.
«یُلْحِدُونَ» از مادّه «إِلْحاد» در اصل از «لحد» (بر وزن عهد) گرفته شده، و به معنای حفره ای است که در یک طرف قرار گیرد، و به همین جهت، به حفره ای که در یک جانب قبر، قرار گرفته «لحد» گفته می شود، سپس به هر کاری که از حد وسط، به سوی افراط و تفریط متمایل شود، «الحاد» گفته اند. اطلاق این کلمه بر «شرک و بت پرستی و کفر و بی دینی»، نیز به همین مناسبت است.
لحد و الحاد به معنی عدول و انحراف از استقامت است وسط قبر را ضریح و قسمت منحرف آن را لحد گویند در لغت آمده: «لَحَدَ اِلی فُلانٍ: مالَ اِلَیْهِ - لَحَدَ عَنْهُ: عَدِلَ وَ اِنْحَرَفَ» همچنین است الحاد. . آنانکه درباره آیات ما انحراف میکنند و از استقامت عدول مینمایند بر ما مخفی نیستند . انحراف در اسماء خدا آنست که صفات خدا را از قبیل رازق، خالق، معبود و غیره به دیگران نسبت بدهیم و این مفاهیم را مال آنها بدانیم چنانکه مشرکان و غالیان کردند یُلْحِدُون را از باب عَلِمَ یَعْلَمُ و باب افعال هر دو خواندهاند. ملتحد: به معنی پناهگاه و محل میل است زیرا پناه برنده به آن میل میکند . بگو کسی از خدا به من پناه نمیدهد و جز او پناهگاهی نتوانم یافت. . * . نقل شده در مکّه غلامی بود نصرانی از اهل روم به نام بلعام که میگفتند قرآن از جانب خدا نیست بلکه بلعام به آن حضرت تعلیم میدهد به قول ضحّاک میگفتند: سلمان فارسی قصص قرآن را به او میآموزد به قول دیگر بنی حضرمی غلام داشتند به نام یعیش یا عائش که اسلام آورد و به قولی دو نفر غلام بودند نصرانی از اهل عینالتمر به نام یسار و خیر که کتابی داشتند و به زبان خود میخواندند. (مجمع). به هر حال از آیه فهمیده میشود که کفّار شخص معیّنی را در نظر گرفته و در پی بهانهجوئی میگفتند: قرآن را او تعلیم میدهد و از جانب خدا نیست و خدا در جواب میگوید: زبان آنکه به او میل میکنند و قرآن را به او نسبت میدهند عجمی و غیر فصیح ولی این قرآن عربی روشن است. یعنی: میدانیم که میگویند: قرآن را بشر به او میآموزد ولی زبان کسی که... بقیّه جواب در آیات بعدی است. * . مفعول «یُرِد» محذوف است. در جوامعالجامع و کشّاف گفته «بِاِلْحادٍ - بِظُلْمٍ» دو حال مترادفاند یعنی: هر کس در آن (مسجد الحرام) قصدی از روی انحراف و ستم کند او را از عذاب دردناک میچشانیم. بعید نیست که باء در «بِاِلْحادٍ» زائد و برای تأکید و در «بِظُلْمٍ» برای ملابست و الحاد مفعول «یُرِد» و تقدیر «یُرِدْ اِلْحاداً بِظُلْمٍ» باشد یعنی هر که در آن میلی ظالمانه اراده کند...
wikialkb: یُلْحِدُون