یلاق. [ ی ِ ] ( اِخ ) ایلاق. نام شهری است به ترکستان. ( لغت فرس اسدی نسخه خطی نخجوانی ) :
الا رفیقا تا کی مرا شقا و عنا
گهی مرا غم یغما گهی بلای یلاق.
زبیبی ( از لغت فرس اسدی ).
یلاق. [ ی ِ ] ( اِخ ) رشیدی گوید: نام پادشاهی است از ترکان و این نام ترکی است. ( از ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( آنندراج ) :
تو راست ملک جهان و تویی سزای ثنا
چگونه گویم مدح سماک و وصف یلاق.
خاقانی.