یل اوبار. [ ی َ اَ / اُو ] ( نف مرکب ) ( از: یل + اوبار، ماده مضارع اوباریدن یا اوباشتن به معنی بلعیدن و افکندن ) یل شکار. یل افکن. که پهلوانان را بر زمین زند و شکست دهد. و در اینجا به مناسبت «نهنگ » و تشبیه «سنان »بدان به کام فروبرنده یل. بلعنده یل : سر خنجرش ابر خونخوار بود سنانش نهنگ یل اوبار بود.
اسدی.
فرهنگ فارسی
از یل اوبار ماده مضارع اوباریدن یا اوباشتن به معنی بلعیدن و افکندن یل شکار