یقظت
لغت نامه دهخدا
یقظة. [ ی َ ق َ ظَ ] ( ع مص ) بیدار شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( ترجمان القرآن جرجانی ص 108 ).
یقظة. [ ی َ ق َ ظَ ] ( ع اِمص ) یقظه. بیداری. خلاف نوم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از غیاث ). بیداری. ( دهار ). مقابل نوم.
- بین النوم و الیقظة ؛ میان خواب و بیداری. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
(اسم ) بیداری .
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید