یفن
لغت نامه دهخدا
یفن. [ ی َ ف َ ] ( ع ص ، اِ ) پیر کلانسال فرتوت. ( ناظم الاطباء ). پیری پیر. ( مهذب الاسماء ). پیر فرتوت. ( غیاث ). || گوساله چهارساله. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید