یفعه

لغت نامه دهخدا

( یفعة ) یفعة. [ ی َ ف َ ع َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ یافع. ( منتهی الارب ) ( تاج العروس ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رجوع به یافع شود. || ( ص ) کودک بالیده ، لایثنی و لایجمع. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

جمع یافع

پیشنهاد کاربران

بپرس