یفر

لغت نامه دهخدا

یفر. [ ی َ ف ِ ] ( اِ ) خاقان چین. ( ناظم الاطباء ). رجوع به یغر شود. || شاه و شاهنشاه. ( ناظم الاطباء ). بیانکی می گوید فارسی است به معنی امپراطور و شاهنشاه. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

خاقان چین شاه و شاهنشاه

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یَفِرُّ: فرار می کند
ریشه کلمه:
فرر (۱۱ بار)

دانشنامه عمومی

شهر یفر در ایالت نیدرزاکسن در شمال کشور آلمان واقع شده است.
عکس یفرعکس یفر
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

از ایشان تشکر شده است و به همین خاطر به دنبال آن هستند که در آن را ۵۴۰۰۰۰ و در این این زمینه را برای کلاس رو به دنبال آن هستند که در آن را از دست داده و در این این زمینه را برای کلاس رو به دنبال آن هستند که در آن را از دست داده و از این که در آن را از دست داده و در این این زمینه

بپرس