یغنوی

لغت نامه دهخدا

یغنوی. [ ی َ ن َ ] ( ص نسبی ) منسوب است به یغنی و آن دهی است از دههای نخشب. ( از لباب الانساب ). از مردم دیه یغنی به حوالی نخشب. ( یادداشت مؤلف ) :
ای دیو ابوالمظفر خردزد یغنوی
یک شب به نخشب اندر بی فتنه نغنوی.
سوزنی.

یغنوی. [ ی َ ن َ ] ( اِخ ) ابراهیم بن محفوظبن علی بن اسرافیل بن لیث. مردی ادیب و محدث بود. از ابوبکربن محمدبن احمدبن خنب و جز او حدیث شنید. او درسال 420 هَ. ق. زنده بوده است. ( از لباب الانساب ).

فرهنگ فارسی

ابراهیم بن محفوظ بن علی بن اسرافیل بن لیث مردی ادیب و محدث بود

پیشنهاد کاربران

بپرس