لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
دانشنامه عمومی
یغلاوی یا یغلوی به ظرف غذای فلزی استوانه ای دردار و دارای دسته گفته می شود[ ۱] که به خصوص برای توزیع غذا در سربازخانه و زندان به کار می رود.
در زبان مازندرانی واژه «لَوی» یا «لَوه» بمعنی دیگ است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر زبان مازندرانی واژه «لَوی» یا «لَوه» بمعنی دیگ است.

wiki: یغلاوی
پیشنهاد کاربران
یغلاوی یا یغلوی به ظرف غذای فلزی استوانه ای دردار و دارای دسته گفته می شود که به خصوص برای توزیع غذا در سربازخانه و زندان به کار می رود.
در زبان مازندرانی واژه �لَوی� یا �لَوه� بمعنی دیگ است.
... [مشاهده متن کامل]
یغلاوی
لغت نامه دهخدا
یغلاوی . [ ی َ ] ( اِ ) یغلا. تاوه ای که در آن چیزی بریان کنند. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) . به معنی یغلاست و در خراسان به این معنی لغلا گویند. ( آنندراج ) . در گناباد خراسان ، لَغلاغو گویند. || کاسه ٔ مسی دسته دارکه به سربازان برای گرفتن غذا داده می شود. یقلاوی . و صورتهای دیگر آن:یقلوی - یقلاوی - یغلاوی - یغلوی - یغلبی - یقلبی
نخستین پایگاه سربازگیری اجباری در تکیه دولت تهران در سال ۱۳۰۵ شمسی برپا شد که مشمولان وظیفه احضار شدند. در آن دوره چون سربازی اجباری شده بود، از سربازی با نام �اجباری� یاد می شد و مثلا گفته می شد فلان فرد به اجباری رفته است که این جمله یعنی فرد به سربازی رفته است. غذای سربازان در آن دوره آش بود که بعدها در ظروف یکدست و مخصوصی به نام �یقلاوی� یا �یقلوی� سرو می شد. اصطلاح �آشخور� مربوط به همین دوره تاریخی است و اشاره به غذای سربازان دارد.
در زبان مازندرانی واژه �لَوی� یا �لَوه� بمعنی دیگ است.
... [مشاهده متن کامل]
یغلاوی
لغت نامه دهخدا
یغلاوی . [ ی َ ] ( اِ ) یغلا. تاوه ای که در آن چیزی بریان کنند. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) . به معنی یغلاست و در خراسان به این معنی لغلا گویند. ( آنندراج ) . در گناباد خراسان ، لَغلاغو گویند. || کاسه ٔ مسی دسته دارکه به سربازان برای گرفتن غذا داده می شود. یقلاوی . و صورتهای دیگر آن:یقلوی - یقلاوی - یغلاوی - یغلوی - یغلبی - یقلبی
نخستین پایگاه سربازگیری اجباری در تکیه دولت تهران در سال ۱۳۰۵ شمسی برپا شد که مشمولان وظیفه احضار شدند. در آن دوره چون سربازی اجباری شده بود، از سربازی با نام �اجباری� یاد می شد و مثلا گفته می شد فلان فرد به اجباری رفته است که این جمله یعنی فرد به سربازی رفته است. غذای سربازان در آن دوره آش بود که بعدها در ظروف یکدست و مخصوصی به نام �یقلاوی� یا �یقلوی� سرو می شد. اصطلاح �آشخور� مربوط به همین دوره تاریخی است و اشاره به غذای سربازان دارد.
یال قابی، یال در ترکی قدیم به معنی غذاست. یال قابی یا یلقبی به معنی ظرف غذاست
یغما از فعل یغ ماق ( تورکی ) جمع کردن است. یغ ( جمع کن ) یغوا ( دورهم جمع شدن. برای جشن گرفتن ) . یغی نیش. یغلوی ( ظرف غذای سربازان ) . جمع کردن غنایم جنگی بعد از فتح دشمن که به غلط به غارت کردن معنا شده است. . . . یغلوی ( یاغ لوی. یا یغ لوی؟؟ )