به عبارتی
یعنی؛یانه. ( آیا چنین نیست ) فارسی است.
اِمشِن
Emšen
نمونه :
یعنی هیچ چیزی واست مهم نیست؟
امشن هیچ چیزی واست مهم نیست؟
لری بختیاری
انکمی، انکه:یعنی
مثال:
دوی بختیاری انکه چن؟انکمی بردشیر
میدانی بختیاری یعنی چه؟یعنی شیرسنگی
( سری بزنید به دیدگاه بنده در زیر واژه معنی )
ما در پارسی واژه "مین" را داریم که برابر و همریشه با واژه "mean" در انگلیسی است.
واژه "یعنی" در انگلیسی برابر "means" میباشد.
از آنجا که "means" از بن واژه "meaning" می آید، پس باید ما هم در پارسی برای "مین" یک بن واژه درست کنیم.
... [مشاهده متن کامل]
بن واژه "مینیدن" ساخته میشود، گرچه شاید بن واژه "میدن" را نیز بتوان ساخت، همانند "چین" که بن واژه اش "چیدن" است و "ن" پایانی اش پاک میشود.
ولی با همین "مینیدن" کارمان راه میفتد.
بن کنونی اش میشود "مین"، و بنا بر برابر "یعنی" در انگلیسی، در پارسی، "یعنی" میشود "مینَد".
پیشنهاد سرور /مهدی کشاورز/ نیز بسیار خوب است، و همچنین کوتاه تر است.
ولی بنده بر پایه برابر این واژه در انگلیسی واژه سازی کردم.
پس من دو واژه "مینَد" و "چَمَد" را پیشنهاد میکنم، هر کدام را خواستید بِکار ببرید.
بِدرود!
"بِچَمد" ، "چمد"
ما واژه ی چم را به جای معنی به کار می بریم، واژه ی [یعنی] کارواژه یا فعلی تازی است به چم [معنی می دهد، قصد می کند].
اینک اگر ما کارواژه ی [معنی می دهد یا معنی بدهد] را با "چم" سره سازی کنیم [می چمد یا بچمد] را خواهیم داشت.
... [مشاهده متن کامل]
با کاربرد پیاپی، این واژه ( بچمد ) کم کم به ریخت چمد نیز در خواهد آمد که این ریختواژه نیز درست است همانگونه که [معنی بدهد] با [معنی دهد] یکسان است.
بچمد=چمد=معنی دهد=یعنی
پارسی بگوییم، پارسی بنویسیم
یعنی: این واژه ی عربی از ریشه ی عنا ana به معنی قصد - اراده - برداشت کردن است؛ اسم مفعول آن معنوو maanuv است که در فارسی معنی گفته می شود. و یعنی در عربی یُعنی ( او قصد می کند ) گفته می شود.
( https://tasrif. reverso. net/تصریف - العربیة - الفعل - عنا. html )
... [مشاهده متن کامل]
همتای پارسی: یَتی yati ( اوستایی: یَت با پسوند اضافی ی برای آسانی در گفتار )
دیدگاه شماره 2:
شوربختانه امروزه "یعنی" برای فرنایش ( =استدلال، نتیجه گیری ) نیز به کار می رود. بیشتر به شیوه "این یعنی، این یعنی اینکه، یعنی اینکه" به کار می رود. می توان از برابر های پارسی "بنابراین، پس، به فرجام، به سرآمد" بهره برد.
... [مشاهده متن کامل]
ولی کاربرد درست آن، برای چم ( =معنی ) واژه ها است. می توان از برابر های "است به چَمِ. . . . - به چم . . . . . است" بهره برد.
اگر می خواهید در گزاره ای یعنی را بردارید و چیزی را جایش بگذارید که گزاره همان بماند، برابرِ "است به چمِ" می توان گزینه ای خوب باشد.
برای نمونه:
گزاره نادرست:زاغ یعنی کلاغ.
گزاره درست تر:زاغ است به چم کلاغ
می توان همین گزاره همین رایید ( =مرتب کرد ) که می شود "زاغ به چم کلاغ است".
بدرود!
یعنی در همه گزاره ها به این شیوه بکارگیری می شود ( پرسشی، خبری. . . . )
x یعنی y.
می توانیم با دگرش، آن را این گونه کنیم:
x به معنی y ( است )
معنی در پارسی برابر های خوبی دارد. می توان به جای "معنی" از وازه کهن پارسی باستان "چم" و یا "آرِش" بهره ببریم.
... [مشاهده متن کامل]
ولی می توان گفت یعنی=به چمِ=به آرِشِ که نیاز به دگرگونی گزاره نیز دارد ( کمی )
واژه یعنی
معادل ابجد 140
تعداد حروف 4
تلفظ ya'ni
نقش دستوری حرف ربط
ترکیب ( شبه جمله ) [عربی]
مختصات ( مفرد مذکر غایب از فعل مضارع از مصدر عنایت )
آواشناسی ya'ni
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ واژه های سره
This means that
Our authors study the Corpus to identify typical mistakes made by exam candidates. This
means that Cambridge materials help students to avoid common errors and improve their
performance
واژه چم کاملا پارسی است ریشه پهلوی داردترکیب ( ضمیر ) [مرکب از چه م] درعربی می شود یعنی این واژه چم صد درصد پارسی است .
منابع ها. فرهنگ لغت معین
فرهنگ بزرگ سخن
چنین معنی می دهد : . . .
یعنی : یان - یانی - ینی ( واژ ه اوستایی به یانای نیکی رسان و روشن ساز ) و هرگاه در پیوند به سخن به کار رود یانای نیک رساندن و روشن کردن یک چم یا سخن و . . . را می رساند
معنی : یانا - یانه - مانا - ماناک - مینه - . . .
... [مشاهده متن کامل]
یانش : یانیدن / یانستن : معنی کردن
یانیدم می یانم خواهم یانید . . . ینیدم می ینم خواهم ینید . . .
معنوی : یاناوند - یانامند - یانومند - یاناور - یانیک - یانیکی - یاناکی - یانشتی - یانانه - یانگانه - یاناگون . . .
معنویت / معنویات : یانشت - یانمان - یانگان - یانادیس - یانگانگی - یاناگری - یانانگری - . . .
معنی دار : بی یانه - ایانه
- - - و واژه های دیگری که می توان برابر آنها را یافت - - -
عیان : ایان = اَ یان ( آنچه آشکار است و نیازی به یاناش - یانایش - یانیدن / معنی کردن آن نیست )
اَیانش - ایانیدن : ایانیدم - می ایانم - خواهم ایاند . . .
بَیان : بِیان = ب یان ( آشکار کردن آنچه نمایان نیست )
بِیانش - بیانیدن : بیانیدم - می بیانم - خواهم بیاند . . .
. . . . .
وقتی می خواهیم مطلبی را توضیح دهیم در ابتدای توضیح و قبل از توضیح دادن از یعنی استفاده می کنیم.
به این معنی، بدین معنا
مانی: meaning ( مانک یا ماناک در فارسی میانه: معنی )
یانی: means ( یان و یانی در اوستایی: یعنی )
"چِمای"
چمای: چم آی = آمدنِ چم و معنا = یعنی
چمای = یعنی = معنی می دهد
زبان، چمای ( یعنی ) ابزاری برای تراداد دانسته ها
رایانه چمای کامپیوتر
همان
همانا
همانای
همانی
یعنی بیا که آتش موسی نمود گل - تا از درخت نکته توحید بشنوی.
همانا بیا که آتش موسی نمود گل - تا از درخت نکته توحید بشنوی.
گفتی که دلت بسوز در عشق - یعنی که سپند عاشقان است.
گفتی که دلت بسوز در عشق - همانا که سپند عاشقان است.
یَعنی
واژه هایِ " اینی ، اینی که ، این که = این اَست که " پیشنَهاد می شَوَد.
مِسال : زَنگ زَدَم کَسی دَرب را نَگُشود این که / اینی که کَسی دَر خانه نیست.
همی . گفتی .
بهتر است از واژه ی ریشه دار پارسی اش ( چم ) بهره ببریم
این واژه ریشه اوستایی دارد و در زبان اوستایی یان و یانی بوده. بهتر است ما این واژه را ینی بنویسیم
به نشانه ی
به معنای، به عبارت دیگر
یا به گفته ای
میشه و میشود و چم و چمار واژگان زیبنده ای برای این واژه هستند
چم
به سخن دیگر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)