یعمل
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی یَعْمَلُ: انجام می دهد - عمل می کند
معنی یَعْمَلْ: انجام دهد - عمل کند (جزمش به دلیل شرط شدن برای بعد از خود می باشد)
معنی لَا یَجِدْ: نمی یابد ( در عبارت "مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ وَلَا یَجِدْ لَهُ مِن دُونِ ﭐللَّهِ وَلِیّاً وَلَا نَصِیراً "جزمش به دلیل جواب شرط واقع شدن برا ی جمله قبلی است)
ریشه کلمه:
عمل (۳۶۰ بار)
معنی یَعْمَلْ: انجام دهد - عمل کند (جزمش به دلیل شرط شدن برای بعد از خود می باشد)
معنی لَا یَجِدْ: نمی یابد ( در عبارت "مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ وَلَا یَجِدْ لَهُ مِن دُونِ ﭐللَّهِ وَلِیّاً وَلَا نَصِیراً "جزمش به دلیل جواب شرط واقع شدن برا ی جمله قبلی است)
ریشه کلمه:
عمل (۳۶۰ بار)
wikialkb: یَعْمَل
پیشنهاد کاربران
تفاوت فعل و عمل: فعل به کار جزئی و لحظه ای مربوط می شود که به سرعت انجام شود اما �عمل� یک کار استمراری و همراه با برنامه ریزی قبلی است.
انجام دهنده