یعبوب

لغت نامه دهخدا

یعبوب. [ ی َ ] ( ع ص ، اِ ) اسب تیزرو درازبالا یا نیکو و نرم در دویدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اسب بسیاردو. ( مهذب الاسماء ). || اسبی که در تک و دو پایها را دوردوراندازد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || ابر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || جوی بسیارآب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). جوی بزرگ. ج ، یعابیب. ( مهذب الاسماء ). || جوی که آب در وی تیز رود. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || نامی از نامهای اسبان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِخ ) بتی بوده است جدیله طی را. جدیله طی را بتی بود که آن را یعبوب می خواندند و چون بت دیگری داشتند که بنی اسد آن را ازآنان گرفته بودند ازاین رو یعبوب را پس از آن برجای آن به خدایی اتخاذ کردند. ( از بلوغ الارب ج 2 ص 211 ).

فرهنگ فارسی

اسب تیز رو دراز بالا یا نیکو و نرم در دویدن اسب بسیار دو

پیشنهاد کاربران

بپرس