[ویکی الکتاب] معنی یَظْلِمُونَ: ستم می کنند - ظلم می کنند ("کَانُواْ یَظْلِمُونَ: ظلم می کردند. ظلم عبارت از رفتاری است ناشایسته و نا بجا در قبال چیزی یا کسی ،یا قرار دادن چیزی در غیر از جایی که شایسته آن است . لذا نافرمانی خدای سبحان را از جهت اینکه مستحق عبادت و اطاعت است و همچنی...
معنی لَا یُظْلَمُونَ: ستم نمی شوند(ظلم عبارت از رفتاری است ناشایسته و نا بجا در قبال چیزی یا کسی ،یا قرار دادن چیزی در غیر از جایی که شایسته آن است . لذا نافرمانی خدای سبحان را از جهت اینکه مستحق عبادت و اطاعت است و همچنین مخالفت تکلیف را ظلم میشمارند اگر چه این مخالفت از...
معنی فَتِیلاًَ: نخ نازکی که در شکاف هسته ی خرما یا درون هسته ی آن است - چرکی که با مالیدن دست بر بدن به صورت فتیله در آمده (کلمه فتیل صفت مشبهه از ماده "فتل" به معنی پیچیدن است ، و صفت مشبهه گاهی به معنای اسم فاعل میآید ، و گاهی به معنای اسم مفعول ، و در عبارت "وَل...
ریشه کلمه:
ظلم (۳۱۵ بار)
(بضم ظاء) ستم. اصل آن بمعنی ناقص کردن حق و یا گذاشتن شیء در غیر موضع خویش است هر دو باغ میوه خود را داد و از آن چیزی کم نکرد. طبرسی ذیل آیه 35 بقره فرموده: اصل ظلم کم کردن حق است خدا فرموده: «کِلْتَا الْجَنَّتَیْنِ آتَتْ اُکُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَیئاً» یعنی ناقص نکرد و به قولی اصل آن وضع شییء در غیر موضعش است «مَنْ اَشْبَهَ اَباهُ فَما ظَلَمَ» هر که به پدرش شبیه باشد شباهت را در غیر محلش نگذاشته آنگاه فرمود: هر دو معنی مطّرد و معمول است. در صحاح و قاموس آمده: «اَلْظُّلْمُ وَضْعُ الشَّیْءِ فِی غَیْرِ مَوْضِعِهِ». در نهایه گفته «اَصْل الظُّلْمِ الْجَوْرُ وَ مُجاوَزَةُ الْحَدِّ». راغب گوید: «اَلظُّلْمُ عِنْدَ اَهْلِ اللُّغَةِ وَ کَثیرٍ مِنَ الْعُلَماءِ وَضْعُ الشَّیْءِ فِی غَیْرِ مَوضِعِهِ... وَ الظُّلْمُ یُقالَ فِی مُجاوَزَةِ الْحَقِّ...». مأل این معانی یکی است در قرآن مجید به هر سه معنی آمده است در آیه گذشته به معنی کم کم کردن است ایضاً در آیاتی نظیر: . بقرینه «تُوَّفی» به معنی نقصان است یعنی کسب هر نفس بی کم و کاست به خودش داده میشود و در آیاتی نظیر . به معنی جور و ستم است. ظلوم: صیغه مبالغه است مثل کذوب، ودود . راستی انسان بسیار ستمگر و بسیار کفران کننده است این حکم نسبت به انسانی است که تربیت دینی ندارد. راجع به آیه . در «جهل» سخن گفتهایم. ظّلام: صیغه مبالغه است این کلمه پنج بار در قرآن به کار رفته: آل عمران:182، انفال:51، حج:10، فصلت:46، ق:29. و همه درباره نفی ظلم از پروردگار است «وَ اَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَّلامٍ لِلْعَبیدِ» «وَ ما اَنَا بِظَّلامٍ لَلْعَبیدِ». در سه سوره اول در ما قبل آیه جمله «ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ» «وَ نُذیقُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَذابَ الْحَریق» واقع شده و در سوره ق چند آیه قبل آمده «اَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنیدٍ» و در سوره فصلت آیه چنین است «مَنْ عَمِلَ صلِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ اَساءَ فَعَلَیها وَ ما رَبُّکَ بظَّلامٍ لِلعَبیدِ» و در آیه اول پس از ذکر عذاب آمده «ذلکَ بِما قَدَّمِتْ یَداکَ اَیْدِیکُمْ» «وَ اَنَّ اللَّه لَیسَ بِظَّلامٍ لِلْعَبیدِ» در سوره ق نیز قریب به آن است. به نظر من آمدن صیغه مبالغه به مناسبت مقام است یعنی اگر خداوند کافر و ظالم را عذاب نمیکرد و آنها را در عمل را در ردیف پاکان قرار میداد و یا عمل هر کس را بخودش بر نمیگرداند بسیار ستمگر بود و چون ظّلام نیست لذا روی عدل عذاب میکند... پس از توّجه به این معنی دیدم المیزان و المنار نیز قریب به این مضمون گفتهاند. به قول بعضی از بزرگان صیغه ظّلام برای مبالغه در نفی از آن بهتر است ولی مطلب فوق از آن بهتر است و بقول بعضی خداوند اگر ظلمی میکرد حتماً ظّلام بود نه ظالم زیرا اگر به هر یک از بندگان جزئیترین ظلمی میکرد نسبت به ملاحظه همه آنها ظّلام میشد. این سخن فی نفسه درست است و در قرآن درباره خدا «لَیْسَ بِظالِم» نیامده و پیوسته «لَیْسَ بِظَّلام» آمده ولی آیات فوق در این صدد نیست. بلی در افعال این ماده آمده . . بعضی جاها نسبت ظلم به غیر اولی العقل داده شد مثل . این تعبیر در سوره انبیاء آیه 11 و حج آیه 45 و 48 نیز آمده است مراد از آن ظاهراً ظلم اهل شهر است چنان که در آیه . صریحاً نسبت ظلم به اهل داده شده است.
معنی لَا یُظْلَمُونَ: ستم نمی شوند(ظلم عبارت از رفتاری است ناشایسته و نا بجا در قبال چیزی یا کسی ،یا قرار دادن چیزی در غیر از جایی که شایسته آن است . لذا نافرمانی خدای سبحان را از جهت اینکه مستحق عبادت و اطاعت است و همچنین مخالفت تکلیف را ظلم میشمارند اگر چه این مخالفت از...
معنی فَتِیلاًَ: نخ نازکی که در شکاف هسته ی خرما یا درون هسته ی آن است - چرکی که با مالیدن دست بر بدن به صورت فتیله در آمده (کلمه فتیل صفت مشبهه از ماده "فتل" به معنی پیچیدن است ، و صفت مشبهه گاهی به معنای اسم فاعل میآید ، و گاهی به معنای اسم مفعول ، و در عبارت "وَل...
ریشه کلمه:
ظلم (۳۱۵ بار)
(بضم ظاء) ستم. اصل آن بمعنی ناقص کردن حق و یا گذاشتن شیء در غیر موضع خویش است هر دو باغ میوه خود را داد و از آن چیزی کم نکرد. طبرسی ذیل آیه 35 بقره فرموده: اصل ظلم کم کردن حق است خدا فرموده: «کِلْتَا الْجَنَّتَیْنِ آتَتْ اُکُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَیئاً» یعنی ناقص نکرد و به قولی اصل آن وضع شییء در غیر موضعش است «مَنْ اَشْبَهَ اَباهُ فَما ظَلَمَ» هر که به پدرش شبیه باشد شباهت را در غیر محلش نگذاشته آنگاه فرمود: هر دو معنی مطّرد و معمول است. در صحاح و قاموس آمده: «اَلْظُّلْمُ وَضْعُ الشَّیْءِ فِی غَیْرِ مَوْضِعِهِ». در نهایه گفته «اَصْل الظُّلْمِ الْجَوْرُ وَ مُجاوَزَةُ الْحَدِّ». راغب گوید: «اَلظُّلْمُ عِنْدَ اَهْلِ اللُّغَةِ وَ کَثیرٍ مِنَ الْعُلَماءِ وَضْعُ الشَّیْءِ فِی غَیْرِ مَوضِعِهِ... وَ الظُّلْمُ یُقالَ فِی مُجاوَزَةِ الْحَقِّ...». مأل این معانی یکی است در قرآن مجید به هر سه معنی آمده است در آیه گذشته به معنی کم کم کردن است ایضاً در آیاتی نظیر: . بقرینه «تُوَّفی» به معنی نقصان است یعنی کسب هر نفس بی کم و کاست به خودش داده میشود و در آیاتی نظیر . به معنی جور و ستم است. ظلوم: صیغه مبالغه است مثل کذوب، ودود . راستی انسان بسیار ستمگر و بسیار کفران کننده است این حکم نسبت به انسانی است که تربیت دینی ندارد. راجع به آیه . در «جهل» سخن گفتهایم. ظّلام: صیغه مبالغه است این کلمه پنج بار در قرآن به کار رفته: آل عمران:182، انفال:51، حج:10، فصلت:46، ق:29. و همه درباره نفی ظلم از پروردگار است «وَ اَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَّلامٍ لِلْعَبیدِ» «وَ ما اَنَا بِظَّلامٍ لَلْعَبیدِ». در سه سوره اول در ما قبل آیه جمله «ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ» «وَ نُذیقُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَذابَ الْحَریق» واقع شده و در سوره ق چند آیه قبل آمده «اَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنیدٍ» و در سوره فصلت آیه چنین است «مَنْ عَمِلَ صلِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ اَساءَ فَعَلَیها وَ ما رَبُّکَ بظَّلامٍ لِلعَبیدِ» و در آیه اول پس از ذکر عذاب آمده «ذلکَ بِما قَدَّمِتْ یَداکَ اَیْدِیکُمْ» «وَ اَنَّ اللَّه لَیسَ بِظَّلامٍ لِلْعَبیدِ» در سوره ق نیز قریب به آن است. به نظر من آمدن صیغه مبالغه به مناسبت مقام است یعنی اگر خداوند کافر و ظالم را عذاب نمیکرد و آنها را در عمل را در ردیف پاکان قرار میداد و یا عمل هر کس را بخودش بر نمیگرداند بسیار ستمگر بود و چون ظّلام نیست لذا روی عدل عذاب میکند... پس از توّجه به این معنی دیدم المیزان و المنار نیز قریب به این مضمون گفتهاند. به قول بعضی از بزرگان صیغه ظّلام برای مبالغه در نفی از آن بهتر است ولی مطلب فوق از آن بهتر است و بقول بعضی خداوند اگر ظلمی میکرد حتماً ظّلام بود نه ظالم زیرا اگر به هر یک از بندگان جزئیترین ظلمی میکرد نسبت به ملاحظه همه آنها ظّلام میشد. این سخن فی نفسه درست است و در قرآن درباره خدا «لَیْسَ بِظالِم» نیامده و پیوسته «لَیْسَ بِظَّلام» آمده ولی آیات فوق در این صدد نیست. بلی در افعال این ماده آمده . . بعضی جاها نسبت ظلم به غیر اولی العقل داده شد مثل . این تعبیر در سوره انبیاء آیه 11 و حج آیه 45 و 48 نیز آمده است مراد از آن ظاهراً ظلم اهل شهر است چنان که در آیه . صریحاً نسبت ظلم به اهل داده شده است.
wikialkb: یُظْلَمُون