[ویکی الکتاب] معنی یَطْهُرْنَ: که پاک شوند
ریشه کلمه:
طهر (۳۱ بار)
(بر وزن قفل) پاکی. ارباب لغت گفتهاند: «طَهْرَ طُهْراً وَ طَهُوراًو طَهارَةً:ضدّ نجس». . مراد از طهر انقطاع خون حیض است و از آیه بدست میآید که مقاربت بعد از انقطاع و قبل از غسل جایز است اهل کوفه به جز حفض «یطهرن» را با تشدید طاء و هاء خواندهاند که به معنی اغتسال است یعنی از زنان در حال حیض دوری کنید و با آنها مقاربت نکنید تا از خون پاک شوند یا غسل کنند، بعضی آن را وضو معنی کردهاند. در مفردات گفته: طهارت دو قسم است: طهارت جسم و طهارت نفس و عامّه آیات قرآن به طهارت نفس حمل شده است. طَهُور: یک دفعه مصدر است به معنی پاکی چنانکه نقل شد و اهل لغت تصریح کردهاند و یک دفعه وصف است مثل . طهور را در آیه پاک و پاک کننده گفتهاند چون شیء یک دفعه پاک کننده گفتهاند چون شیء یک دفعه پاک است ولی پاک نمیکند مثل لباس آب انار و غیره و یک دفعه پاک است و پاک میکند مثل آب که پاک است و نجاسات را نیز پاک میکند رجوع شود به مجمع و غیره. شاید افاده این معنی از صیغه مبالغه بودن آن باشد چنانکه در نهایه و شیخ طوسی در خلاف گفته است. دفعه سوم اسم است و آن آبی است که با آن تطهیر میشود مثل فطور به آنچه با آن افطار میشود وقود به آنچه با آن آتش افروخته میشود «ما عِنْدی طِهُورُ اُتَطَّهِرُ بِهِ» در نزدم آبی نیست تا تطهیر کنم و درباره «شَراباً طَهُوراً» صحبت خواهد شد. تطهّر: از باب تفعّل به معنی پاک شدن است فعل آن اطهّر (با تشدید) نیز آید که در اصل تطهّر بوده تاء در طاء ادغام شده و برای رفع مخذور ابتدا به سکون همزه به اولش آمده است ، . ناگفته نماند معنای اولی در هر دو پاک شدن است ولی سبب پاک شدن اغتسال است پس غسل موجب طهارت باطنی است. یعنی: چون به وسیله غسل و یا به وسیله شستن فرج. پاک شدند از حالیکه خدا دستور داده (فرج) آمیزش کنید. در آیه دوم یعنی: اگر جنب شدید پاک شوید و تحصیل طهارت کنید البته با غسل. تطهیر: پاک کردن . معنی آیه در «اهل» گذشت. یعنی ای اهل بیت، خدا اراده فرمود که شما را از هر آلودگی پاک گرداند (و اراده خدا از مراد جدا نمیشود) این کلام توأم با پاک گرداندن اهل بیت علیهم السلام است در این جا لازم است چند آیه را بررسی کنیم: * . بنابرآن که «یطهرن» بی تشدید و به معنی انقطاع خون باشد آیا میشود از آیه جواز مقاربت بعد از انقطاع و قبل از اغتسال را استفاده کرد؟ اگر «فَاِذا تَطَّهِرْنَ...» درذیل آیه نبود جواز آن بی شک بود ولی ملاحظه دو جمله میفهماند که جواز در صورت انقطاع خون و اغتسال زن است حتی اگر اغتسال بدون انقطاع باشد مقاربت جایز نیست. ولی این در صورتی است که مراد از «تَطَّهَرْنَ» غسل باشد نه شستن محل خون. وگرنه «یَطْهُرْنَ وَ تَطَّهَرْنَ» هر دو به یک معنی است. نا گفته نماند: «حَتّی یَطْهُرْنَ» نشان میدهد که نهی با انقطاع خون از بین رفته است و دیگر در جواز آن احتیاج به غسل نیست ولی پس از غسل دیگر کراهتی هم در بین نیست. فقهاء به کراهت مقاربت بعد از انقطاع و قبل از غسل فتوی دادهاند و چنانکه گفته شد میشود آن را از آیه استفاده کرد ولی استناد عمده فقهاء به روایات است مثل روایت محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام : «فری الْمَرْئَةِ یَنْقَطِعُ عَنْها الدَّمْ دَمُ الْحَیْضِ فی آخَرِ اَیّامِها قالَ اِذا اَصابَ زَوْجَها شیق فَلْیَأْمُرْها فَلْتَغْسِلْ فَرْجَها ثُمَّ یَمَسُّها اِنْ شاءَ قَبْلَ اَنْ تَغْسِلْ». «عَنْ عَلُّ بْنِ یَقْطینِ عَنْمُوسَی بْنِ جَعْفَرِ عَلَیْهِما السَّلامُ قالَ: سَئَلْتُهُ عَنْ الحائِضِ تَرَی الطُّهْرَ، اَیَقَعُ فیها زَوْجُها قَبْلَ اَنْ تَغْتَسِلَ؟ قالَ: لا بَأسَ وَبَعْدَ الْغُسْلِ اَحَبُّ اِلَیَّ» نقل از وسائل ابواب حیض باب 27. * . ظاهراً خهر دو خطاب به حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم است یعنی: تو به واسطه صدقه آنها را تطهیر و تزکیه میکنی. بعضی احتمال دادهاند که فاعل تطهّر هم صدقه باشد یعنی: صدقه باشد یعنی: صدقه آنها را پاک میکند ولی سیاق آیه مخصوصاً ضمیر «بها» دلیل قول اول است. تطهیر: پاک کردن و تزکیه نموّ دادن است مثل مریض که اول مرض را از بین میبرند سپس تقویتش میکنند از آیه بدست میآید که ادای صدقه دو اثر دارد یکی پاک شدن از گناهان مثل . دومی برکت و خیر و این هر دو به وسیله خداست ولی چون اخذ صدقه به آن حضرت محوّل شده دو فعل اخیر نیز به وی نسبت داده شده است. به نظر یعضی «تُزَکّیهِمْ» نسبت دادن آن حضرت است آنها را به زکوة و تزکیه. ولی این بعید است. * . در المیزان فرموده: تطهیر بیت یا خالص و آماده کردن آن برای عبادت است و یا پاک کردن از کشافات میباشد که در اثر عدم مبالات مردم عارض میشود. به نظر نگارنده احتمال اول صحیح است که آن دو بزرگوار بانی بیت اند و قبل از آن دو بیتی وجود نداشت تا از کثافات پاکش کنند مگرآن که بگوئیم: بیت از بناهای انبیاء دیگر است در افتاده و کثیف شده بود که آن دو بزرگوار به تعمیر و تطهیرش مأمور شدند ولی آماده کردن بهتر است. * . ظاهراً تطهیر ثیات تطهیر معمولی است یعنی خدایت را بزرگ بدان، لباسهایت را پاک کن و از اضطراب و سستی به دور باش. از قتاده نقل شده که مراد از ثیات نفس است یعنی باطنت را پاک گردان ولی این بعید است و تطهیر ثیات و بهداشت از موضوعات اصیل اسلامی است. و قویاً آیه اول راجع به نماز و دومی راجع به طهارت لباس در نماز باشد یعنی: نماز بخوان، لباست پاک گردان، اضطراب به دلت راه مده. * . گوئی مراد طهارت به وسیله آب است در مجمع فرموده: روایت شده رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به مردم قبا فرمودند: در پاک کردن خود چه میکنید خداوند شما را نیکو ثنا فرموده، گفتند: اثر غائط را با آب میشوئیم، فرمود: خداوند درباره شما نازل کرده «وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُطَهَّرینَ» ایضاً در مجمع نقل کرده که دوست دارند بول و غائط را با آب بشویند این از باقر و صادق علیهما السلام منقول است در برهان نیز این روایات نقل شده است. * . به قولی مراد از یتطهرون یتنزّهون است یعنی آنها را از شهر خویش بیرون کنید که از کار و طریقه شما خودشان را پاک و منزه میدانند و کنار میکشند. چنانکه در آیه . مقصود کنار کشیدن و یا پاک نگاه داشتن است. * . شاید طهور به معنی کاملاً پاک باشد یعنی در شراب بهشتی مطلقا کثافت و آلودگی نیست. و شاید پاک کننده باشد که گفتهاند: شراب بهشتی از ثقل خوراک پاک میکند و دوباره اشتها میآورد در آیاتیکه در آیاتی که راجع به شراب بهشتند آیهای نیست که این وصف را روشن کند. در تفسیر برهان از حضرت باقر علیه السلام در ضمن حدیثی نقل شده که به وسیله خوردن آن شراب قلوبشان از حسد پاک میشود و موی از چشمانشان میافتد. در مجمع هست که از حضرت صادق علیه السلام روایت کردهاند که شراب طهور آنها را از هر چیز جز علاقه به خدا پاک میکند. * . «ذلِکُمْ» اشاره است به عدم ممانعت زن مطلقه از اینکه با شوهر قبلی ازدواج کند ظاهراً مراد با برکتتر ئ پاکیزهتر بودن برای قلوب است نظیر . * . «لا یَمَسُّهُ...» ظاهراً وصف قرآن است نه وصف کتاب مکنون مراد از کتاب مکنون لوح محفوظ است که فرموده: . نظیر این است آیه . ضمیر «اِنَّهُ» راجع به قرآن است. معنی سه آیه فوق چنین میشود: آن قرآن محترمی است. در کتابی پوشیده و محفوظ، مسّ نمیکند و نمیداند حقائق قرآن را جز پاکان. این در صورتی است که لادر «لا یَمَسُّهُ...» برای نفی باشد. مسّ را در آیه علم و دانستن گفتهاند. مفردات گوید: یعنی به حقائق معرفت قرآن نمیرسد مگرآن که نفس خویش را پاک کرده و از چرک فساد پاک شده بیضاوی «لا یَمَسَّهُ...» را وصف کتاب مکنون گرفته و گوید: بر آن مطلع نمیشود مگر مطهرون. المیزان نیز آن را علم فرموده است. باز فرموده وجهی نیست که مطهّرون مخصوص ملائکه باشد چنانکه بیشتر مفسّران گفتهاند بلکه مطهّرون از بشر نیز که آیه تطهیر بیان میکند در آن داخل اند (خلاصه). علی هذا معنی آیه این است حقائق قرآن را درک نمیکند و نیمداند مگر آنانکه خداوند قلوبشان را از آلودگی های گناهان و کثافات ذنوب پاک فرموده است خواه ملک باشند یا بشر. وصف بودن «لا یَمَسُّهُ» برای کتاب مکنون به نظر من بعید است بلکه تا «تَنْزیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ» برای قرآن چهار وصف آمده است. قول دیگر آن است که در لا در «لا یَمَسُّهُ...» ناهیه است و مراد از طهارت، طهارت از حدث خبث است ولی مناسب آن قرائت «مُتَطَّهِرُونَ» است که به معنی وضو و غسل باشد یعنی:مس نکند قرآن را و به آن دست نزند مگر آنانکه با طهارت اند. ممکن است در این صورت باز «لا» نافیه و راد از خبر انشا باشد. در مجمع فرموده: گفتهاند: جایز نیست بر جنب و حائض و محدث مسّ قرآن و این از امام باقر علیهالسلام نقل شده و مذهب مالک و شافعی است. در نزد ما ضمیر «لا یَمَسُّهُ» راجع به قرآن است و غیر طاهر را مسّ کتابت آن جایز نیست. این قول به نظر نگارنده ضعیف است زیرا آن با «مُطَهَّرُون» اصلا سازگار نیست. و اینکه مسّ کتابت قرآن بر جنب مطلبی است که دلیلش روایات است نه این آیه. المیزان از درّ منثور نقل کرده که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به عمر و بن حزم فرمود: «وَلا تَمَسَّ الْقُرآنَ اِلّا عَنْ طَهُورٍ».
ریشه کلمه:
طهر (۳۱ بار)
(بر وزن قفل) پاکی. ارباب لغت گفتهاند: «طَهْرَ طُهْراً وَ طَهُوراًو طَهارَةً:ضدّ نجس». . مراد از طهر انقطاع خون حیض است و از آیه بدست میآید که مقاربت بعد از انقطاع و قبل از غسل جایز است اهل کوفه به جز حفض «یطهرن» را با تشدید طاء و هاء خواندهاند که به معنی اغتسال است یعنی از زنان در حال حیض دوری کنید و با آنها مقاربت نکنید تا از خون پاک شوند یا غسل کنند، بعضی آن را وضو معنی کردهاند. در مفردات گفته: طهارت دو قسم است: طهارت جسم و طهارت نفس و عامّه آیات قرآن به طهارت نفس حمل شده است. طَهُور: یک دفعه مصدر است به معنی پاکی چنانکه نقل شد و اهل لغت تصریح کردهاند و یک دفعه وصف است مثل . طهور را در آیه پاک و پاک کننده گفتهاند چون شیء یک دفعه پاک کننده گفتهاند چون شیء یک دفعه پاک است ولی پاک نمیکند مثل لباس آب انار و غیره و یک دفعه پاک است و پاک میکند مثل آب که پاک است و نجاسات را نیز پاک میکند رجوع شود به مجمع و غیره. شاید افاده این معنی از صیغه مبالغه بودن آن باشد چنانکه در نهایه و شیخ طوسی در خلاف گفته است. دفعه سوم اسم است و آن آبی است که با آن تطهیر میشود مثل فطور به آنچه با آن افطار میشود وقود به آنچه با آن آتش افروخته میشود «ما عِنْدی طِهُورُ اُتَطَّهِرُ بِهِ» در نزدم آبی نیست تا تطهیر کنم و درباره «شَراباً طَهُوراً» صحبت خواهد شد. تطهّر: از باب تفعّل به معنی پاک شدن است فعل آن اطهّر (با تشدید) نیز آید که در اصل تطهّر بوده تاء در طاء ادغام شده و برای رفع مخذور ابتدا به سکون همزه به اولش آمده است ، . ناگفته نماند معنای اولی در هر دو پاک شدن است ولی سبب پاک شدن اغتسال است پس غسل موجب طهارت باطنی است. یعنی: چون به وسیله غسل و یا به وسیله شستن فرج. پاک شدند از حالیکه خدا دستور داده (فرج) آمیزش کنید. در آیه دوم یعنی: اگر جنب شدید پاک شوید و تحصیل طهارت کنید البته با غسل. تطهیر: پاک کردن . معنی آیه در «اهل» گذشت. یعنی ای اهل بیت، خدا اراده فرمود که شما را از هر آلودگی پاک گرداند (و اراده خدا از مراد جدا نمیشود) این کلام توأم با پاک گرداندن اهل بیت علیهم السلام است در این جا لازم است چند آیه را بررسی کنیم: * . بنابرآن که «یطهرن» بی تشدید و به معنی انقطاع خون باشد آیا میشود از آیه جواز مقاربت بعد از انقطاع و قبل از اغتسال را استفاده کرد؟ اگر «فَاِذا تَطَّهِرْنَ...» درذیل آیه نبود جواز آن بی شک بود ولی ملاحظه دو جمله میفهماند که جواز در صورت انقطاع خون و اغتسال زن است حتی اگر اغتسال بدون انقطاع باشد مقاربت جایز نیست. ولی این در صورتی است که مراد از «تَطَّهَرْنَ» غسل باشد نه شستن محل خون. وگرنه «یَطْهُرْنَ وَ تَطَّهَرْنَ» هر دو به یک معنی است. نا گفته نماند: «حَتّی یَطْهُرْنَ» نشان میدهد که نهی با انقطاع خون از بین رفته است و دیگر در جواز آن احتیاج به غسل نیست ولی پس از غسل دیگر کراهتی هم در بین نیست. فقهاء به کراهت مقاربت بعد از انقطاع و قبل از غسل فتوی دادهاند و چنانکه گفته شد میشود آن را از آیه استفاده کرد ولی استناد عمده فقهاء به روایات است مثل روایت محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام : «فری الْمَرْئَةِ یَنْقَطِعُ عَنْها الدَّمْ دَمُ الْحَیْضِ فی آخَرِ اَیّامِها قالَ اِذا اَصابَ زَوْجَها شیق فَلْیَأْمُرْها فَلْتَغْسِلْ فَرْجَها ثُمَّ یَمَسُّها اِنْ شاءَ قَبْلَ اَنْ تَغْسِلْ». «عَنْ عَلُّ بْنِ یَقْطینِ عَنْمُوسَی بْنِ جَعْفَرِ عَلَیْهِما السَّلامُ قالَ: سَئَلْتُهُ عَنْ الحائِضِ تَرَی الطُّهْرَ، اَیَقَعُ فیها زَوْجُها قَبْلَ اَنْ تَغْتَسِلَ؟ قالَ: لا بَأسَ وَبَعْدَ الْغُسْلِ اَحَبُّ اِلَیَّ» نقل از وسائل ابواب حیض باب 27. * . ظاهراً خهر دو خطاب به حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم است یعنی: تو به واسطه صدقه آنها را تطهیر و تزکیه میکنی. بعضی احتمال دادهاند که فاعل تطهّر هم صدقه باشد یعنی: صدقه باشد یعنی: صدقه آنها را پاک میکند ولی سیاق آیه مخصوصاً ضمیر «بها» دلیل قول اول است. تطهیر: پاک کردن و تزکیه نموّ دادن است مثل مریض که اول مرض را از بین میبرند سپس تقویتش میکنند از آیه بدست میآید که ادای صدقه دو اثر دارد یکی پاک شدن از گناهان مثل . دومی برکت و خیر و این هر دو به وسیله خداست ولی چون اخذ صدقه به آن حضرت محوّل شده دو فعل اخیر نیز به وی نسبت داده شده است. به نظر یعضی «تُزَکّیهِمْ» نسبت دادن آن حضرت است آنها را به زکوة و تزکیه. ولی این بعید است. * . در المیزان فرموده: تطهیر بیت یا خالص و آماده کردن آن برای عبادت است و یا پاک کردن از کشافات میباشد که در اثر عدم مبالات مردم عارض میشود. به نظر نگارنده احتمال اول صحیح است که آن دو بزرگوار بانی بیت اند و قبل از آن دو بیتی وجود نداشت تا از کثافات پاکش کنند مگرآن که بگوئیم: بیت از بناهای انبیاء دیگر است در افتاده و کثیف شده بود که آن دو بزرگوار به تعمیر و تطهیرش مأمور شدند ولی آماده کردن بهتر است. * . ظاهراً تطهیر ثیات تطهیر معمولی است یعنی خدایت را بزرگ بدان، لباسهایت را پاک کن و از اضطراب و سستی به دور باش. از قتاده نقل شده که مراد از ثیات نفس است یعنی باطنت را پاک گردان ولی این بعید است و تطهیر ثیات و بهداشت از موضوعات اصیل اسلامی است. و قویاً آیه اول راجع به نماز و دومی راجع به طهارت لباس در نماز باشد یعنی: نماز بخوان، لباست پاک گردان، اضطراب به دلت راه مده. * . گوئی مراد طهارت به وسیله آب است در مجمع فرموده: روایت شده رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به مردم قبا فرمودند: در پاک کردن خود چه میکنید خداوند شما را نیکو ثنا فرموده، گفتند: اثر غائط را با آب میشوئیم، فرمود: خداوند درباره شما نازل کرده «وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُطَهَّرینَ» ایضاً در مجمع نقل کرده که دوست دارند بول و غائط را با آب بشویند این از باقر و صادق علیهما السلام منقول است در برهان نیز این روایات نقل شده است. * . به قولی مراد از یتطهرون یتنزّهون است یعنی آنها را از شهر خویش بیرون کنید که از کار و طریقه شما خودشان را پاک و منزه میدانند و کنار میکشند. چنانکه در آیه . مقصود کنار کشیدن و یا پاک نگاه داشتن است. * . شاید طهور به معنی کاملاً پاک باشد یعنی در شراب بهشتی مطلقا کثافت و آلودگی نیست. و شاید پاک کننده باشد که گفتهاند: شراب بهشتی از ثقل خوراک پاک میکند و دوباره اشتها میآورد در آیاتیکه در آیاتی که راجع به شراب بهشتند آیهای نیست که این وصف را روشن کند. در تفسیر برهان از حضرت باقر علیه السلام در ضمن حدیثی نقل شده که به وسیله خوردن آن شراب قلوبشان از حسد پاک میشود و موی از چشمانشان میافتد. در مجمع هست که از حضرت صادق علیه السلام روایت کردهاند که شراب طهور آنها را از هر چیز جز علاقه به خدا پاک میکند. * . «ذلِکُمْ» اشاره است به عدم ممانعت زن مطلقه از اینکه با شوهر قبلی ازدواج کند ظاهراً مراد با برکتتر ئ پاکیزهتر بودن برای قلوب است نظیر . * . «لا یَمَسُّهُ...» ظاهراً وصف قرآن است نه وصف کتاب مکنون مراد از کتاب مکنون لوح محفوظ است که فرموده: . نظیر این است آیه . ضمیر «اِنَّهُ» راجع به قرآن است. معنی سه آیه فوق چنین میشود: آن قرآن محترمی است. در کتابی پوشیده و محفوظ، مسّ نمیکند و نمیداند حقائق قرآن را جز پاکان. این در صورتی است که لادر «لا یَمَسُّهُ...» برای نفی باشد. مسّ را در آیه علم و دانستن گفتهاند. مفردات گوید: یعنی به حقائق معرفت قرآن نمیرسد مگرآن که نفس خویش را پاک کرده و از چرک فساد پاک شده بیضاوی «لا یَمَسَّهُ...» را وصف کتاب مکنون گرفته و گوید: بر آن مطلع نمیشود مگر مطهرون. المیزان نیز آن را علم فرموده است. باز فرموده وجهی نیست که مطهّرون مخصوص ملائکه باشد چنانکه بیشتر مفسّران گفتهاند بلکه مطهّرون از بشر نیز که آیه تطهیر بیان میکند در آن داخل اند (خلاصه). علی هذا معنی آیه این است حقائق قرآن را درک نمیکند و نیمداند مگر آنانکه خداوند قلوبشان را از آلودگی های گناهان و کثافات ذنوب پاک فرموده است خواه ملک باشند یا بشر. وصف بودن «لا یَمَسُّهُ» برای کتاب مکنون به نظر من بعید است بلکه تا «تَنْزیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ» برای قرآن چهار وصف آمده است. قول دیگر آن است که در لا در «لا یَمَسُّهُ...» ناهیه است و مراد از طهارت، طهارت از حدث خبث است ولی مناسب آن قرائت «مُتَطَّهِرُونَ» است که به معنی وضو و غسل باشد یعنی:مس نکند قرآن را و به آن دست نزند مگر آنانکه با طهارت اند. ممکن است در این صورت باز «لا» نافیه و راد از خبر انشا باشد. در مجمع فرموده: گفتهاند: جایز نیست بر جنب و حائض و محدث مسّ قرآن و این از امام باقر علیهالسلام نقل شده و مذهب مالک و شافعی است. در نزد ما ضمیر «لا یَمَسُّهُ» راجع به قرآن است و غیر طاهر را مسّ کتابت آن جایز نیست. این قول به نظر نگارنده ضعیف است زیرا آن با «مُطَهَّرُون» اصلا سازگار نیست. و اینکه مسّ کتابت قرآن بر جنب مطلبی است که دلیلش روایات است نه این آیه. المیزان از درّ منثور نقل کرده که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به عمر و بن حزم فرمود: «وَلا تَمَسَّ الْقُرآنَ اِلّا عَنْ طَهُورٍ».
wikialkb: یَطْهُرْن