یصم

لغت نامه دهخدا

یصم. [ ی َ ] ( معرب ، اِ ) یصب. یشب. معرب از یشم فارسی که سنگی قیمتی است. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به یشم شود.

فرهنگ فارسی

یصب یشب

پیشنهاد کاربران

کر
ناشنوا
فاقد قوه شنوایی
در وجود تو شوم من منعدم
چون محبم حب یعمی و یصم
✏ �مولوی�

بپرس