یشف

لغت نامه دهخدا

یشف. [ ی َ ] ( اِ ) یشب. یشم. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( برهان ). حجرالیشف است. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( از اختیارات بدیعی ). و رجوع به یشم شود.

فرهنگ فارسی

(اسم ) یشم

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یَشْفِ: شفا بخشد (جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای قبل از خود می باشد)
ریشه کلمه:
شفی (۶ بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس