یشار

لغت نامه دهخدا

یشار. [ ی َ ] ( اِ ) سیم کوفت بود. ( لغت فرس اسدی ). نقره کوب. این کلمه را بشار و نثار و سِوار به معنی دستبند و فشار خوانده اند و معانیی برای آن تراشیده اند. ( یادداشت مؤلف ) :
هنوز پیشرو هندوان به طبع نکرد
رکاب او را نیکو به دست خویش یشار.
فرخی.
رجوع به بشار شود.

فرهنگ فارسی

سیم کوفت بود نقره کوب

پیشنهاد کاربران

بپرس