یسومونکم

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یَسُومُونَکُمْ: به شما عذاب را می چشانند (از"سوم" است و "سوم" به معنای رفتن به طلب چیزی است . در این صورت ، این کلمه هم رفتن را میرساند و هم طلب کردن را . ولی در عبارات "یَسُومُهُمْ سُوءَ ﭐلْعَذَابِ"و "یَسُومُونَکُمْ سُوءَ ﭐلْعَذَابِ "به معنای چشاندن عذاب است)
معنی یَسُومُهُمْ: به آنان عذاب را می چشاند (از"سوم" است و "سوم" به معنای رفتن به طلب چیزی است . در این صورت ، این کلمه هم رفتن را میرساند و هم طلب کردن را . ولی در عبارات "یَسُومُهُمْ سُوءَ ﭐلْعَذَابِ"و "یَسُومُونَکُمْ سُوءَ ﭐلْعَذَابِ "به معنای چشاندن عذاب است)
ریشه کلمه:
سوم (۱۵ بار)
کم (۲۲۹۱ بار)

«یَسُومُون» فعل مضارع از مادّه «سوم» است که در اصل ـ چنان که «راغب» در «مفردات» می گوید ـ به معنای دنبال چیزی رفتن می باشد و از آنجا که فعل مضارع معمولاً معنای دوام و استمرار را می بخشد، و از «قاموس» نیز استفاده می شود در می یابیم که بنی اسرائیل به طور مداوم تحت شکنجه فرعونیان بوده اند.
«یَسُومُونَکُم» از مادّه «سَوْم» (بر وزن صَوم) در اصل به معنای دنبال چیزی رفتن و جستجوی آن نمودن است و به معنای تحمیل نمودن کاری بر دیگری نیز آمده است.
تحمیل. چریدن. لازم و متعدی هر دو آمده است در اقرب هست: «سام فلاناً الامر: کلفة ایّاه» ایضاً «سام الماشیة:رعت» معنی . آن است که عذاب بد را به شما تحمیل و وارد می‏کردند برای شما است از آن نوشیدنی و از آن است درخت و در آن می‏چرانید. معانی دیگری که در لغت آمده در قرآن به کار نرفته مگر آنچه در ذیل خواهد آمد. سیما:علامت و هیئت . آنها را با علامتشان می‏شناسی سائمه: شتریکه می‏چرد و در آغل علف نمی‏خورد. مسّوم (به صیغه مفعول) ممکن است از سیما باشد یعنی نشاندار و شاید از تسویم باشد یعنی فرستاده شده مثل ولی ظاهراً نشاندار مراد است که آن موجب تخصّص و مالکیّت است یعنی اسبان داغ نهاده و نشاندار. و در آیه نیز به قرینه «عِنْدَ رَبِّکَ» نشاندار منظور است سنگهای نشانداری که گناهکاران دارند و مخصوص آنها اند. * . عاصم و ابن کثیر و ابو عمر و مسّومین را به صیغه فاعل و دیگران به صیغه مفعول خوانده‏اند. اگر به صیغه مفعول باشد به معنی نشاندار یا فرستاده است و چنانکه به صیغه فاعل باشد به معنی علامت گذارنده است که ملائکه در جنگ بدر علامت داشتند. در مجمع از ابو عیسی نقل کرده مختار با کسر خواندن است که اخبار بسیار دلالت دارند بر اینکه ملائکه در بدر اسبان خویش را علامت گذاری کرده بودند حضرت فرمود: سوّما فان الملائکة قد سوّمت». نا گفته نماند ما قبل آیه فوق چنین است وَلَقَد نَصَرَ کُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَ اَنْتُم اَذِّلَّةٌ... اِذْتَقُولُ لِلْمُؤمِنینِ اَلنْ یَکفیکُمْ اَنْ یُمَدِّکُمْ رَبَّکُم بِثَلاثَةِ آلآفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُنْزِلینَ. بَلی اِنْ تَصبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بَخَمْسِهِ آلافٍ...» آمدن پنج هزار ملک مشروط است به صبر و تقوی و آمدن مشرکین. ولی روشن نیست که هر سه شرط واقع شد و ملائکه آمدند ولی در روایات هست که آمدند و علامت هم داشتند در تفسیر عیلشی از حضرت باقر علیه السلام نقل شده: روز بدر ملائکه عمامه‏های سفید داشتند که یک سر آنها باز و رها بود. در تفسیر برهان نیز چند روایت در این زمینه آمده است در مجمع از علی علیه السلام منقول است. ملائکه عمامه‏های سفید داشتند و گوشه آنها را میان دو کتف خویش انداخته بودند و رجوع شود به «ملک».

پیشنهاد کاربران

السین والواو والمیم أصلٌ یدل على طلب الشیء. یقال سُمت الشیءَ، أَسُومُهُ سَوْمَاً. ومنه السَّوام فی الشِّراء والبیع. ومن الباب سامت الرَّاعیةُ تسوم، وأَسَمْتُهَا أنا. قال الله تعالى:{ فِیهِ تُسِیمُونَ }[ النحل ۱۰]، أی تُرعُون. ویقال سّوَّمْت فلاناً فی مالی تسویماً، إذا حکَّمتَه فی مالک. وسَوَّمْتُ غُلامی: خَلّیته وما یُرید. والخیل المُسَوَّمَة: المرسلة وعلیها رُکبانُها. وأصل ذلک کلِّه واحد. ومما شذَّ عن الباب السُّومَةُ، وهی العلامةُ تُجْعَل فی الشیء. والسِّیما مقصور من ذلک قال الله سبحانه:{ سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ }[الفتح ۲۹]. فإذا مدُّوه قالوا السیماء. مقاییس اللغه
...
[مشاهده متن کامل]

ترجمه متن عربی:
"سین" و "واو" و "میم" ریشه ای است که بر طلب و خواستن چیزی دلالت می کند. گفته می شود: �سامَ الشَّیءَ، أسُومُهُ سَوْمًا� ( آن را خواستار شد و طلب کرد ) . و �سَوم� در خرید و فروش ( چانه زنی ) از همین باب است. و از همین باب است: �سامَتِ الرَّاعِیَةُ تَسُومُ� ( چهارپایان به چرا رفتند ) و �أَسَمْتُهَا أَنَا� ( من آنان را به چرا بردم ) . خداوند متعال می فرماید: �فِیهِ تُسِیمُونَ� ( در آن [چمنزار] چهارپایان را به چرا می برید ) [سوره نحل، آیه ۱۰]. و گفته می شود: �سَوَّمْتُ فُلاناً فِی مَالِی تَسْوِیمًا� ( هنگامی که او را در اموالت به اختیار و حکم گذاشتی ) . و �سَوَّمْتُ غُلَامِی� ( غلامم را رها کردم تا آنچه می خواهد انجام دهد ) . و �اَلْخَیْلُ المُسَوَّمَةُ� اسب هایی هستند که رها شده اند و سواران بر آنان سوارند. و اصل همه اینها یکی است.
و از مواردی که از این باب دور می شود ( استثناست ) �السُّومَةُ� است که به معنای علامتی است که بر چیزی نهاده می شود. و �السِّیمَة� ( به کسر سین و فتح میم مشدد ) کوتاه شده ی آن است. خداوند سبحان می فرماید: �سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ� ( نشانشان در چهره هاشان از اثر سجده است ) [سوره فتح، آیه ۲۹]. و هنگامی که آن را با مد بخوانند �السَّیمَاء� گویند.
( از کتاب: معیارهای زبان [مقاییس اللغه] - ابن
فارس )
مشتقات سوم در قرآن
المسومت بسیماهم تسیمون سیماهم
مسومت مسومین یسومهم یسومونکم
تعداد تکرار 15
سوم به این معنی است که چهره از کسی را به سوی دارایی خود جذب کنی
مثلا فراخوان کسی برای یک سیلی آماده در دست
فراخوان کسی برای معرفت و شناختی که در وجود خود داریم
[2:273] لِلْفُقَرَاءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ لَا یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ
یا
[7:46] وَبَیْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوهَا وَهُمْ یَطْمَعُونَ
مسوّم شدن یعنی کاندید ما قرار گرفتن
هود:83
مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ وَمَا هِیَ مِنَ الظَّالِـمِینَ بِبَعِیدٍ
ـ [
- منظور از نشاندار بودن، مختص و متناسب بودن کاندید شدن یک عده ای است ، همچنانکه امداد فرشتگان به مؤمنین نشاندار است یا بهتر است بگوییم هدف دار است [آل عمران 125 ( 3:125 ) - . . . یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَهِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُسَوِّمِینَ]. آیة 34 سوره ذاریات ( 51:34 ) نیز مشابه همین آیه است، اما نشاندار برای مسرفین [به جای ظالمین].
بنابراین می توان گفت سیمای تغییر یافته پتانسیل برخورداری از کنش های ویژه مهیا می سازد
بنابراین خدواند سنگریزه را علامت گذاری نمی کند بلکه سیمای اشخاصی را به جانب سنگریزه ها روبرو می گرداند
سامَ الشَّیءَ، أسُومُهُ سَوْمًا� ( آن را خواستار شد و طلب کرد ) .
یعنی روی آن کالا را نشان بده آنچه موجب خرید می شود
از همین باب است: �سامَتِ الرَّاعِیَةُ تَسُومُ� ( چهارپایان به چرا رفتند )
یعنی رویشان به چراگاه شد و به سوی من نیست
فرعون نیز هر از گاهی یکی را کاندیدای عذاب های خود می نمود
[7:141] وَإِذْ أَنجَیْنَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُـوءَ الْعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَلِکُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ
در این آیه
[3:14] زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ
وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ
خیل همان تخیلی است که در مواجهه با اسبان بارز می شود نه اینک اسبانی داغدار یا رنگ آمیزی شده باشند مثلاً همزمان با نگاه تخیل با یکی تاخت می کند دیگری را برای فروش و دیگری را برای مباهات و لذا این مختصات به انعام و حرث نیز تسری می یابد
و قدرت کلام خداوند فوق العاده است
ایده محوری این است: ریشه س و م در اصل به معنای "جهت دادن توجه، قصد و طلب به سمت چیزی" یا به عبارت دیگر "نشانه رو کردن" است. این "نشانه رو کردن" می تواند برای مقاصد مختلفی اتفاق بیفتد: طلب کردن، آزاد گذاشتن، انتخاب کردن، یا علامت زدن.
۱. سَوْم به معنای "چانه زنی" و "طلب مال"
: "سوم به این معنی است که چهره از کسی را به سوی دارایی خود جذب کنی".
� در چانه زنی ( سَوم ) ، خریدار و فروشنده هر دو توجه و قصد خود را به سوی آن کالای خاص معطوف می کنند و حول آن مذاکره می کنند. این یک "مفاعله فعال" است.
� عبارت �سامَ الشَّیءَ، أَسُومُهُ سَوْمًا� دقیقاً همین فرآیند طلب و توجه ویژه را نشان می دهد.
� چوپان، حیوانات را رهسپار چراگاه می کند. یعنی توجه و جهت حرکت آنها را به سمت علف زار سامان شده است.
� "سَوَّمْتُ فُلاناً فِی مَالِی": من فلانی را در اموالم حکم و مختار گذاشتم. یعنی توجه و اختیار تصمیم گیری را به سوی او معطوف کردم. او را "نشانه رو کردم" برای این نقش.
� "سَوَّمْتُ غُلَامِی": غلامم را رها کردم تا آنچه خود می خواهد انجام دهد. در واقع، جهت و قصد او را به سوی خواست خودش رهسپار شد
� سنگ های عذاب قوم لوط: مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ ( هود:۸۳ ) . این سنگ ها "نشانه گذاری شده" نزد پروردگار تو هستند. اما نشانه گذاری به چه معنا؟ آنها "برگزیده" و "مختص" عذاب آن قوم شده اند. توجه قهری الهی به سوی آنها معطوف شده تا نقش خود را ایفا کنند. برای آنهایی که کاندید عذاب شده اند.
� فرشتگان یاری گر: مُسَوِّمِینَ ( آل عمران:۱۲۵ ) . فرشتگانی که "نشان دار" هستند. این نشان دار بودن می تواند به معنای "قابل تشخیص برای مؤمنان"، "دارای علامتی ویژه" یا حتی "ماموریت دار" باشد. آنها کاندید و جهت دهی شده اند برای یاری رسانی.

� وقتی کسی یا چیزی "مُسَوَّم" می شود ( یعنی توجه به سویش معطوف می گردد یا برای هدفی کاندید می شود ) ، اثری بر او می ماند. این اثر همان "سِیمَه" ( نشانه ) است.
� در چهره مؤمنان: سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ ( الفتح:۲۹ ) . نشانه ( اثر سجده ) در چهره های آنهاست. چرا؟ چون آنان توجه و جهت وجودی خود را به سوی خدا سامان داده اند ( سامَوا نحو الله ) . این جهت گیری ثابت، نشانی در چهره شان باقی گذاشته است.
خداوند سنگ ها را نشانه نمی زند، بلکه سیمای ظلم جامعه ای را ( که حاصل جهت گیری طغیانگرانه شان است ) نشانه برای مقابله است و آن جامعه را کاندید عذاب دیگران می کند .
[7:167] وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَن یَسُومُهُمْ سُـوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ