یسور

لغت نامه دهخدا

یسور. [ ی َ ] ( ع ص ) قمارباز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

یسور. [ ی َ ] ( اِخ ) شاهزاده ای که یساول ، امیر خراسان را که از جانب ابوسعید فرمان می راند در اواخر سال 716 هَ. ق. شکست داد و خودبر خراسان استیلا یافت و بر مازندران حمله کرد و خرابیهای بسیار به بار آورد و سرانجام در جنگ با سپاه امیر حسین گورکان که از طرف ابوسعید مأمور قلع و قمعاو شده بود شکست یافت و کشته شد. ( از تاریخ مغول ص 330 و 331 ). و رجوع به تاریخ گزیده ص 598 و 599 شود.

فرهنگ فارسی

قمارباز

پیشنهاد کاربران

بپرس