یسرت
لغت نامه دهخدا
یسرة. [ ی َ رَ ] ( ع اِ ) سوی دست چپ. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( دهار ). سوی چپ ، خلاف یَمْنَة. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به یسر و یسار شود.
یسرة. [ ی ُ رَ ] ( ع اِمص ) آسانی و بهره مندی. ( ناظم الاطباء ).
یسرة. [ ی َ س َ رَ ] ( ع اِ ) خطهای از هم گشاده کف دست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از فقه اللغة فراء ص 39 ). || داغ دو ران. ج ، ایسار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || خطهای داغ در رانها. ج ، ایسار. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید