یزغند

لغت نامه دهخدا

یزغند. [ ی َ غ َ ] ( اِ ) سگ شکاری. ( ناظم الاطباء ). || نام درختی. ( ناظم الاطباء ). مصحف بزغند است. ( یادداشت مؤلف ). || فریاد سیاه گوش. ( ناظم الاطباء ). مصحف زغند است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

سگ شکاری تتری

پیشنهاد کاربران

بپرس