یزدگرد دوم
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
یَزدگِرد دوم ( به پارسی میانه: 𐭩𐭦𐭣𐭪𐭥𐭲𐭩؛ درگذشتهٔ ۴۵۷ میلادی ) ، شانزدهمین شاهنشاه ساسانی بود. لقب او کی بَغِ مزداپرست بود. وی پس از مرگ پدرش، بهرام گور بر تخت نشست.
یزدگرد، نام ترکیبی از «یَزَد» برگرفته از «یَزَتَه» به معنای «خدایی» و «کرتَه» به معنی «ساخته» است که در ترکیب، به معنی «خدا ساخته» است و شبیه به «بَغ کَرت» ایرانی و «Theokistos» یونانی است. صورت های دیگر این کلمه در فارسی میانه یَزدِکِرت ( yzdkrt' ) ، در سریانی یَزدِگِرد و ایزدِگِرد و یزدِگِر، به یونانی باستان Ἰσδιγέρδης ( ایسدیگِردِس ) و صورت های متفاوت دیگر، در فارسی نو یَزدْگِرد، یَزدِگِرد، یَزدگَرد و یَزدکَرد، در تلمود ایزدِگِر و اَزگر، در ( به عربی: یَزدِجِرد ) ( در شعر اغانی: اَزدکِرد ) ، و در ارمنی کلاسیک یَزکِرت ( Յազկերտ ) است.
... [مشاهده متن کامل]
او در همان آغاز فرمانروایی، چنان که طبری خاطر نشان می کند، بارعام هایی را که در اعیاد نوروز و مهرگان برپا می شد و از رسم های دیرینهٔ نوروز در ایران باستان بود، لغو کرد. عامهٔ مردم در این بارعام ها، اجازهٔ آن را داشتند که به طور آزادانه با شاه دیدار کرده و شکایات خود را مطرح کنند و شاه را حتی در برخی مواقع، مورد مؤاخذه قرار می دادند. از طرفی منابع تاریخی، خاطر نشان می کنند که احتمالاً رسم مزبور، توسط یزدگرد یکم که منفورترین پادشاه ساسانی در نزد روحانیان زردشتی است، لغو شده است. در اعمال شهدا از رسم دیگری سخن رفته است، در ابتدا رسم ساسانیان این بود که هفتهٔ اول هر ماه، همه کس حق داشت، نزد مأموران دولت رفته، از ظلمی که دربارهٔ او شده، شکایت کند و دعاوی خود را که رسیدگی نشده باشد، به شاه عرض نماید. احتمال می رود که این رسم را یزدگرد دوم نسخ کرده باشد.
آرتور کریستنسن، ایرانشناس دانمارکی می نویسد، پادشاهان نخستین ساسانی، سالی دو بار در اعیاد نوروز و مهرگان بارعام می دادند و ورود همه کس را از خرد و کلان آزاد می گذاشتند. چند روز قبل از طرف شاه اعلام می شد که بارعام خواهد داد تا شاکی و کسی که از او شکایت شده بود، خود را برای جواب دادن، آماده کنند. پس آنگاه پادشاه به موبد موبدان امر می داد که مردمانی امین و مطمئن در مدخل قصر قرار دهد تا کسی از دخول متظلمان ممانعت نکند و اعلام می نمود که هر کسی در این موقع مانع شود از اینکه مظلومی شکایت خود را عرض کند، نسبت به خدا و پادشاه مرتکب گناهی عظیم شده و از امان قانون محروم خواهد بود. پس آنگاه مردان را داخل می کردند نخست به شکایاتی که طرف آن شخص پادشاه بود، رسیدگی می نمودند.
یزدگرد، نام ترکیبی از «یَزَد» برگرفته از «یَزَتَه» به معنای «خدایی» و «کرتَه» به معنی «ساخته» است که در ترکیب، به معنی «خدا ساخته» است و شبیه به «بَغ کَرت» ایرانی و «Theokistos» یونانی است. صورت های دیگر این کلمه در فارسی میانه یَزدِکِرت ( yzdkrt' ) ، در سریانی یَزدِگِرد و ایزدِگِرد و یزدِگِر، به یونانی باستان Ἰσδιγέρδης ( ایسدیگِردِس ) و صورت های متفاوت دیگر، در فارسی نو یَزدْگِرد، یَزدِگِرد، یَزدگَرد و یَزدکَرد، در تلمود ایزدِگِر و اَزگر، در ( به عربی: یَزدِجِرد ) ( در شعر اغانی: اَزدکِرد ) ، و در ارمنی کلاسیک یَزکِرت ( Յազկերտ ) است.
... [مشاهده متن کامل]
او در همان آغاز فرمانروایی، چنان که طبری خاطر نشان می کند، بارعام هایی را که در اعیاد نوروز و مهرگان برپا می شد و از رسم های دیرینهٔ نوروز در ایران باستان بود، لغو کرد. عامهٔ مردم در این بارعام ها، اجازهٔ آن را داشتند که به طور آزادانه با شاه دیدار کرده و شکایات خود را مطرح کنند و شاه را حتی در برخی مواقع، مورد مؤاخذه قرار می دادند. از طرفی منابع تاریخی، خاطر نشان می کنند که احتمالاً رسم مزبور، توسط یزدگرد یکم که منفورترین پادشاه ساسانی در نزد روحانیان زردشتی است، لغو شده است. در اعمال شهدا از رسم دیگری سخن رفته است، در ابتدا رسم ساسانیان این بود که هفتهٔ اول هر ماه، همه کس حق داشت، نزد مأموران دولت رفته، از ظلمی که دربارهٔ او شده، شکایت کند و دعاوی خود را که رسیدگی نشده باشد، به شاه عرض نماید. احتمال می رود که این رسم را یزدگرد دوم نسخ کرده باشد.
آرتور کریستنسن، ایرانشناس دانمارکی می نویسد، پادشاهان نخستین ساسانی، سالی دو بار در اعیاد نوروز و مهرگان بارعام می دادند و ورود همه کس را از خرد و کلان آزاد می گذاشتند. چند روز قبل از طرف شاه اعلام می شد که بارعام خواهد داد تا شاکی و کسی که از او شکایت شده بود، خود را برای جواب دادن، آماده کنند. پس آنگاه پادشاه به موبد موبدان امر می داد که مردمانی امین و مطمئن در مدخل قصر قرار دهد تا کسی از دخول متظلمان ممانعت نکند و اعلام می نمود که هر کسی در این موقع مانع شود از اینکه مظلومی شکایت خود را عرض کند، نسبت به خدا و پادشاه مرتکب گناهی عظیم شده و از امان قانون محروم خواهد بود. پس آنگاه مردان را داخل می کردند نخست به شکایاتی که طرف آن شخص پادشاه بود، رسیدگی می نمودند.