که یزدان سپاس ای جهان پهلوان
که ما از تو شادیم و روشن روان.
فردوسی.
چنین گفت از آن پس که یزدان سپاس که هستم چنین پاک و یزدان شناس.
فردوسی.
بدو گفت یزدان سپاس ای جوان که دیدم تراشاد و روشن روان.
فردوسی.
چنین دادپاسخ که یزدان سپاس که از ما یکی نیست اندر هراس.
فردوسی.