[ویکی الکتاب] معنی یُزْجِی: روان می کند (کلمه یزجی از ازجاء به معنای سوق دادن چیزی است از حالی به حالی دیگر ، پس مراد از آن ، در عبارت "رَّبُّکُمُ ﭐلَّذِی یُزْجِی لَکُمُ ﭐلْفُلْکَ فِی ﭐلْبَحْرِ" به راه انداختن کشتیها در دریا به وسیله باد و امثال آن و روان و نرم ساختن آب است ، چ...
ریشه کلمه:
زجو (۳ بار)
«یُزْجِی» از مادّه «ازجاء» به معنای راندن مداوم با ملایمت است، راندنی که برای ردیف کردن موجودات پراکنده می باشد، و این تعبیر، دقیقاً در مورد ابرها صادق است که هر قطعه ای از آن از گوشه ای از دریاها برمی خیزد، سپس دست قدرت پروردگار آنها را به سوی هم می راند و پیوند می دهد، و متراکم می سازد.
(بر وزن عنق) جمع زبور است و هر کتاب حکمت را زبور گویند (مجمع) صحاح و قاموس و اقرب مطلق کتاب گفتهاند. راغب گوید به هر کتابی که با حروف درشت باشد زبور گویند و بعضی گفتهاند زبور کتابی است که در آن حکم عقلیه باشد نه احکام بر خلاف کتاب است . . و آن در کتابهای گذشتگان است . ظاهراً مراد از زبرنامه های اعمال است زبر بر وزن فلس به معنی نوشتن غیره است «زبرت الکتاب: کتبته» (اقرب). در دو آیه از قرآن کتاب با زبر توأم آمده است ، . طبرسی فرموده زبر گفتن نسبت به مواعظ و کتاب گفتن نسبت به تألیف حروف آن است، این به نظر نگارنده بعید است حال آنکه خودش زبور را کتاب حکمت معنی کرده است لازم بود میان زبور مخصوص است به کتاب حکمتها و کتاب در عرف قرآن آن است که حاوی احکام و شرایع باشد. در صافی نیز زبر را کتاب مواعظ و حکم کتاب را کتاب شریعت خوانده است المیزان نیز نزدیک به ان میگوید. به نظر میآید که زبر همانطور که نقل شد کتاب مواعظ باشد که بسیاری از پیامبران احکام و شریعت پیغمبر سابق را تبلیغ کرده و از خود فقط مواعظ و حکمتها میآوردند. ایضاً به نظر میآید در آیاتیکه حکمت و کتاب آمده مثل . مراد از حکمت همان زبر است که در آیات دیگر آمده است. * . زبر به ضمّ (ز) و فتح (ب) جمع تکّه بزرگ آهن است (مفردات - اقرب) یعنی تکههای بزرگ آهن را پیش من آورید تا چون میان دو لبه کوه را مساوی کرد گفت در آن بدمید. * . زبر در آیه احتمال دارد جمع زبورباشد یعنی کارشان را تکّه تکّه کرده به صورت کتابها در آورند و شاید جمع زبره باشد که از اقرب نقل شد در آن صورت به قول راغب مراد از آن به طور استعاره احزاب است یعنی امرشان را جدا کرده و حزبها شدند. در مجمه گوید: در دینشان متفرق شدند و آن راکتابها قرار دادند و بنابر قرائت ابن عامر که زُبَراً بر وزن (صُرَد) خوانده است معنی آن جماعات است یعنی «تَفَرَّقوا اَحْزاباً» نصب زُبُراً برای حال است.
ریشه کلمه:
زجو (۳ بار)
«یُزْجِی» از مادّه «ازجاء» به معنای راندن مداوم با ملایمت است، راندنی که برای ردیف کردن موجودات پراکنده می باشد، و این تعبیر، دقیقاً در مورد ابرها صادق است که هر قطعه ای از آن از گوشه ای از دریاها برمی خیزد، سپس دست قدرت پروردگار آنها را به سوی هم می راند و پیوند می دهد، و متراکم می سازد.
(بر وزن عنق) جمع زبور است و هر کتاب حکمت را زبور گویند (مجمع) صحاح و قاموس و اقرب مطلق کتاب گفتهاند. راغب گوید به هر کتابی که با حروف درشت باشد زبور گویند و بعضی گفتهاند زبور کتابی است که در آن حکم عقلیه باشد نه احکام بر خلاف کتاب است . . و آن در کتابهای گذشتگان است . ظاهراً مراد از زبرنامه های اعمال است زبر بر وزن فلس به معنی نوشتن غیره است «زبرت الکتاب: کتبته» (اقرب). در دو آیه از قرآن کتاب با زبر توأم آمده است ، . طبرسی فرموده زبر گفتن نسبت به مواعظ و کتاب گفتن نسبت به تألیف حروف آن است، این به نظر نگارنده بعید است حال آنکه خودش زبور را کتاب حکمت معنی کرده است لازم بود میان زبور مخصوص است به کتاب حکمتها و کتاب در عرف قرآن آن است که حاوی احکام و شرایع باشد. در صافی نیز زبر را کتاب مواعظ و حکم کتاب را کتاب شریعت خوانده است المیزان نیز نزدیک به ان میگوید. به نظر میآید که زبر همانطور که نقل شد کتاب مواعظ باشد که بسیاری از پیامبران احکام و شریعت پیغمبر سابق را تبلیغ کرده و از خود فقط مواعظ و حکمتها میآوردند. ایضاً به نظر میآید در آیاتیکه حکمت و کتاب آمده مثل . مراد از حکمت همان زبر است که در آیات دیگر آمده است. * . زبر به ضمّ (ز) و فتح (ب) جمع تکّه بزرگ آهن است (مفردات - اقرب) یعنی تکههای بزرگ آهن را پیش من آورید تا چون میان دو لبه کوه را مساوی کرد گفت در آن بدمید. * . زبر در آیه احتمال دارد جمع زبورباشد یعنی کارشان را تکّه تکّه کرده به صورت کتابها در آورند و شاید جمع زبره باشد که از اقرب نقل شد در آن صورت به قول راغب مراد از آن به طور استعاره احزاب است یعنی امرشان را جدا کرده و حزبها شدند. در مجمه گوید: در دینشان متفرق شدند و آن راکتابها قرار دادند و بنابر قرائت ابن عامر که زُبَراً بر وزن (صُرَد) خوانده است معنی آن جماعات است یعنی «تَفَرَّقوا اَحْزاباً» نصب زُبُراً برای حال است.
wikialkb: یُزْجِی