یرمق. [ ی َ م َ ] ( ترکی ، اِ ) پول و درم ودینار. ( ناظم الاطباء ) به معنی درم و دینار باشد. ( آنندراج ) ( برهان ). در حدیث خالدبن صفوان به معنی درهم آمده است : یطعم الدرمق و یکسو الیرمق. در این روایت یرمق را فارسی دانسته و آن را به معنی قبا تفسیر کرده اند ولی کلمه ای که در این معنی معروف است یلمق به لام است و آن معرب یلمه باشد لکن یرمق کلمه ای است ترکی به معنی درهم و با نون هم روایت شده است. ولی این روایت یعنی یرمق با یا به صواب اقرب است چه نرمق به معنی نرم است معرب نرمه. ( از تاج العروس ) :
هم خواسته به خنجر هم یافته به جود
از خصم خود تو یرمق واز من تو یرمغان.رشیدی ( از حاشیه برهان ).
چشم و روی حاسدانش باد همچون سیم و زر
تا که سیم و زر به ترکی یرمق و التون بود.معزی.