یربوز

لغت نامه دهخدا

یربوز. [ ی َ ] ( ترکی ، اِ ) جربوز. بقله یمانیه. ضدح. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ترکیب بقلة الیمانیه در ذیل ماده بقلة شود.

فرهنگ فارسی

(اسم ) گیاهی ازتیر. اسفناجیان که علفی است و در اکثر نقاط آسیا و آفریقا و جنوب اروپا میرویدازاین گیاه ماد. قرمز رنگی بدست می آورندکه جهت سرخ رنگ کردن شرابهای کم رنگ از آن استفاده میشود جربوز اربوز بلیطس اشکنی جرموز کستج چوتلایی بسندی فانتهاری منج سفیدمرز بقل. یمانیه بقل. عربیه کشنج کشنه .

پیشنهاد کاربران

بپرس