یراق کردن. [ ی َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تجهیز کردن. مسلح کردن. به سلاح مجهز ساختن. ( یادداشت مؤلف ) : در سال هفدهم از هجرت نوبت دیگر قیصر صد هزار مرد شجاعت اثر یراق کرده به جانب شام فرستاد. ( روضةالصفا ج 2 ). بعداز آنکه بلخ را به بنده عنایت فرمایند و موکب عالی به صوب کابل نهضت نماید یراق کرده شرف ملاقات خدام بارگاه عالم پناه حاصل خواهد کرد. ( حبیب السیر جزو سوم از ج 3 ص 320 ). و رجوع به یراق شود.
فرهنگ فارسی
(مصدر ) آماده کردن و نصب کردن وسایل و لوازم . توضیح این ترکیب بیشتر در مورد آماده کردن اسب برای سواری استعمال می شود وگاه آنرا زین یراق کردن نیزمی گویند به معنی زین بر نهادن به پشت اسب و نصب کردن دهانه و زمام و رکاب و بستن تنگ و غیر آن که پس از سواری آماده می شود. گاهی یراق کردن رابرای حیوانی غیرازاسب نیز به کار می برند مثلا گربه زین کردن و گربه یراق کردن به معنی کاری دست کسی دادن وشغلی رابرای کسی تکه گرفتن ومسئولیتی رابه گردن شخصی گذاشتن واحیانا او را به درد سر انداختن استعمال می شود. خواهش می کنم دیگر از این گربه ها برای ما یراق نکنی ( یا زین نکنی )