لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
دانشنامه اسلامی
دانشنامه آزاد فارسی
یِر (Hyeres)
نمایی از شهر پر
شهری در کوت دازور، در ولایت وار، در جنوب فرانسه، با ۵۰,۱۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۰). دارای آب و هوایی معتدل و تفرجگاه زمستانی است. روغن زیتون تولید و بنفشه، توت فرنگی، و سبزیجات صادر می کند.
نمایی از شهر پر
شهری در کوت دازور، در ولایت وار، در جنوب فرانسه، با ۵۰,۱۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۰). دارای آب و هوایی معتدل و تفرجگاه زمستانی است. روغن زیتون تولید و بنفشه، توت فرنگی، و سبزیجات صادر می کند.
wikijoo: یر
پیشنهاد کاربران
یِر زبان ترکی
به فارسی یعنی زمین
به فارسی یعنی زمین
عکسی از کتاب در جهت نوشته پیشینم
پَسگشت ( =مرجع ) :
- برگه30 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته مجید قدیمی ( نوبت چاپ:یکم1401 ) .
پَسگشت ( =مرجع ) :
- برگه30 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته مجید قدیمی ( نوبت چاپ:یکم1401 ) .
یِر به یِر
یر به یر، مساوى، برابر.
لهجه و گویش بختیاری | واژه یاب
یر به یر، مساوى، برابر.
لهجه و گویش بختیاری | واژه یاب
یر به یر شدن
( ی . ب . ی . شُ دَ ) ( مص ل . ) بی حساب شدن ، نه بدهکار بودن و نه طلبکار بودن .
فرهنگ فارسی معین | واژه یاب
( ی . ب . ی . شُ دَ ) ( مص ل . ) بی حساب شدن ، نه بدهکار بودن و نه طلبکار بودن .
فرهنگ فارسی معین | واژه یاب
واژه ( یر=yer ) در زبان تورکی دارای ریشه پارسی است و از واژه اور پارسی گرفته شده
واژه ( اور ) که به معنی ( زمین خوار و هموار ) است
که این واژه پارسی باکمی دگرگونی درون زبان های دیگر هم شده است.
... [مشاهده متن کامل]
نمونه:
در زبان انگلیسی: به ریخت earth
در زبان آلمانی: به ریخت erde
در زبان اَربی ( عربی ) : به ریخت ارض
در زبان های اسکاندیناوی: به ریخت jord
در زبان تورکی: به ریخت yer
واژه پارسی ( اور ) به گستردگی و در سراسر ایران بزرگ به کار رفته است:
اورمیه ( زمین کنار آب )
اورزم ( خوارزم، زمین خوار و پست )
اوروک ( عراق، زمین پست و جلگه ای )
اوردن ( اردن، زمین کنار آب )
اورشلیم ( سرزمین خورشید و صلح )
اورال ( زمین بلند، کوه هایی که مرز اورپا و آسیا هستند )
ارو گوئه: اور ( جلگه ) آکوا ( آب ) ، جلگه پایین رودخانه
پَسگشت ( =مرجع ) :
- برگه30 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) مجید قدیمی ( نوبت چاپ:یکم1401 ) .
واژه ( اور ) که به معنی ( زمین خوار و هموار ) است
که این واژه پارسی باکمی دگرگونی درون زبان های دیگر هم شده است.
... [مشاهده متن کامل]
نمونه:
در زبان انگلیسی: به ریخت earth
در زبان آلمانی: به ریخت erde
در زبان اَربی ( عربی ) : به ریخت ارض
در زبان های اسکاندیناوی: به ریخت jord
در زبان تورکی: به ریخت yer
واژه پارسی ( اور ) به گستردگی و در سراسر ایران بزرگ به کار رفته است:
اورمیه ( زمین کنار آب )
اورزم ( خوارزم، زمین خوار و پست )
اوروک ( عراق، زمین پست و جلگه ای )
اوردن ( اردن، زمین کنار آب )
اورشلیم ( سرزمین خورشید و صلح )
اورال ( زمین بلند، کوه هایی که مرز اورپا و آسیا هستند )
ارو گوئه: اور ( جلگه ) آکوا ( آب ) ، جلگه پایین رودخانه
پَسگشت ( =مرجع ) :
- برگه30 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) مجید قدیمی ( نوبت چاپ:یکم1401 ) .
مساوی، برابر، هم اندازه، همانند
زیر در زبان ملکی گالی بشکرد
یر= در گویش ترکی منطقه قشلاق چرخلو به زمین و جا{ یر } گفته میشود
دید
سلام. . با احترام به شما استادعزیزوبزرگانی بی مانند همچون دهخدا. . در منطقه ما تمامی کلمات ومعنای آنها متاسفانه مکتوب نشده وسینه به سینه تا این زمان رسیده است . یر به معنی باطن وضمیر درونی انسان معناشده مثل جلایر. . . سپاسگزارزحمات شماهستم