یده
لغت نامه دهخدا
یده. [ ی َ دَ / دِ ] ( اِ ) سنگی که برف و باران به طریق افسونگری بر وی نمودار شده. ( ناظم الاطباء ). || برف و باران آوردن را گویند به طریق عمل سحر و ساحری و این عمل در ماوراءالنهر شهرت دارد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). برف و باران آوردن را گویند. ( از آنندراج ) : هرگاه باران می خواست [ یافث ] به وسیله آن سنگ سحاب عنایت الهی در فیضان می آمد و اعراب آن سنگ را حجرالمطر و عجمیان سنگ یده و ترکان جده تاش گویند. و حالا نیز سنگ یده در مغولان و ازبکان بسیار پیدا میشود و به سبب آن باران می بارد. ( حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 2 ). و رجوع به جدامیشی شود.
فرهنگ فارسی
سنگی که برف و باران به طریق افسونگری بر وی نمودار شده برف و باران آوردن را گویند به طریق عمل سحر و ساحری و این عمل در ماورائ النهر شهرت دارد
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی یَدِهِ: دستش (برای کلمه ید معانی زیادی غیر از دست ذکر کردهاند ، و لیکن باید دانست که این کلمه دارای چند معنا نیست بلکه تنها به معنای دست است و در سایر معانی بطور استعاره بکار میرود .
چون آن معانی اموری هستند که از شؤون مربوط به دست میباشند ، مانند انفاق و س...
ریشه کلمه:
ه (۳۵۷۶ بار)
یدی (۱۲۰ بار)
ریشه کلمه:
ه (۳۵۷۶ بار)
یدی (۱۲۰ بار)
wikialkb: یَدَه
پیشنهاد کاربران
نوعی سحر و جادو