یدالله عاطفی ( زاده ۷ دی ۱۳۲۳ در کرمانشاه ) ، شاعر و پژوهشگر ادبیات فارسی است.
یداللٰه عاطفی ( فرزند حبیب الله ) متخلص به آشفته در هفتم دی ماه ۱۳۲۳ خورشیدی در شهر کرمانشاه و در محلّۀ قدیمی تیمچۀ ملّاعبّاس علی ( میدان جوانشیر کنونی ) به دنیا آمد. در همین شهر به دبستان و دبیرستان رفت. در دورۀ ابتدایی و متوسّطه، به شعر، داستان، موسیقی، نقّاشی و خوش نویسی علاقه مند شد و همین دل بستگی ها سبب شد که در نوجوانی و جوانی، از شنوندگان پروپاقرص و ثابت برنامه های شعر و ادب و موسیقی رادیو همچون «گل های جاویدان»، «گل های رنگارنگ»، «گل های صحرایی»، «یک شاخه گل»، «گل های تازه» و. . . باشد. از شعر و موسیقی لذّت فراوان می برد و از آن ها کم وبیش توشه برمی گرفت. فی المثل، از راه گوش دادن و به شیوۀ سماعی، با دستگاه ها و گوشه های موسیقی ملّی و شعر و ادب پُربار و کهن سال ایران آشنا می شد. تأثیر شعر و موسیقی بر او چنان قوی و نیرومند بود که هم مشق شاعری و نویسندگی می کرد و هم با صدای دودانگی که داشت، دستگاه هایی را که از رادیو شنیده بود به آواز می خواند و ترانه های جدید یا قدیم را زمزمه می کرد. بعدها پس از آشنایی و دوستی پایدار با استاد کیخسرو ( علی ) پورناظری ـ که هم کلاسی سال آخرش ( پایۀ دوازدهم ) در دبیرستان رازی کرمانشاه بود ـ و پسرعمویش، شهرام ناظری، از راز و رمز دستگاه ها و گوشه های متنوّع و سحرانگیز ساز و آواز ایرانی چیزهای بیش تری آموخت.
... [مشاهده متن کامل]
زمانی که سال های آخر دبیرستان را می گذراند، برخی بزرگان شعر و ادب کرمانشاه، که شیفتگی و علاقه مندی او را به شعر می دیدند، راهنمایی اش کردند که شب های سه شنبه به انجمن ادبی کرمانشاه به مدیریّت مرتضیٰ مهدوی، سردفتر اسناد رسمی، برود و شاعران و ادیبان شهر را از نزدیک ببیند و اشعارشان را از زبان خودشان بشنود. همین جا بود که برای اوّلین بار شاعران و استادان نامداری چون جلیلی بیدار، پرتو کرمانشاهی، هادی ارفع، جلالی مهجور و. . . را دید و از دانش و فضل آن ها بهره ها برد و بعد از مدّتی با آن ها دوست شد؛ بیش تر از همه با پرتو کرمانشاهی که شعر و ادب و وقار و نوجویی و نوگویی او بسیار با همگان فرق داشت. در همین انجمن بود که عاطفی سراغ بهزاد کرمانشاهی را گرفت و باخبر شد که دبیر ادبیّات دبیرستان پهلوی ( پروینی ) است و به انجمن نمی آید.
در سال های ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳، با جلیل قریشی زاده ( وفا کرمانشاهی ) آشنا شد. قریشی زاده عاطفی را دعوت کرد که شب های چهارشنبه به انجمن ادبی «سخن» کرمانشاه برود و با شاعران این انجمن آشنا شود. انجمن در خیابان سعدی، کوی قاضی زاده، منزل برادر جلیل یعنی بدرالدّین قریشی زاده ( فاخر ) ، دایر بود. پیش کسوت انجمن، کریم تمکین کرمانشاهی ( ۱۲۹۹ ـ ۱۳۵۷ ) بود که به دو زبان فارسی و کُردی غزل می سرود و شاعران را راهنمایی می کرد. حُسن و ابتکار این انجمن چاپ مرتّب جزوه های ماهانه ای بود که علاوه بر اشعار اعضای انجمن، در بخشی با عنوان «یادی از گذشتگان» به شاعران درگذشتۀ کرمانشاهی می پرداخت. در بخشی دیگر نیز اشعار شعرای تهران و دیگر استان ها که با انجمن در ارتباط بودند چاپ می شد. چاپ جزوه های انجمن ادبی سخن در دو سال ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ ادامه داشت و بیست وچهار شمارۀ تمام از آن منتشر شد. اوّلین شعر دورۀ جوانی اش نیز در شمارۀ اوّل سال دوم همین نشریّه در فروردین ماه ۱۳۴۳ چاپ شد. نخستین مقالۀ پژوهشی اش با نام «نگاهی به زندگی، آثار و سبک اشعار استاد ملک الشّعرای بهار» نیز آذر ماه همان سال در روزنامۀ کرمانشاه چاپ شد.
یداللٰه عاطفی ( فرزند حبیب الله ) متخلص به آشفته در هفتم دی ماه ۱۳۲۳ خورشیدی در شهر کرمانشاه و در محلّۀ قدیمی تیمچۀ ملّاعبّاس علی ( میدان جوانشیر کنونی ) به دنیا آمد. در همین شهر به دبستان و دبیرستان رفت. در دورۀ ابتدایی و متوسّطه، به شعر، داستان، موسیقی، نقّاشی و خوش نویسی علاقه مند شد و همین دل بستگی ها سبب شد که در نوجوانی و جوانی، از شنوندگان پروپاقرص و ثابت برنامه های شعر و ادب و موسیقی رادیو همچون «گل های جاویدان»، «گل های رنگارنگ»، «گل های صحرایی»، «یک شاخه گل»، «گل های تازه» و. . . باشد. از شعر و موسیقی لذّت فراوان می برد و از آن ها کم وبیش توشه برمی گرفت. فی المثل، از راه گوش دادن و به شیوۀ سماعی، با دستگاه ها و گوشه های موسیقی ملّی و شعر و ادب پُربار و کهن سال ایران آشنا می شد. تأثیر شعر و موسیقی بر او چنان قوی و نیرومند بود که هم مشق شاعری و نویسندگی می کرد و هم با صدای دودانگی که داشت، دستگاه هایی را که از رادیو شنیده بود به آواز می خواند و ترانه های جدید یا قدیم را زمزمه می کرد. بعدها پس از آشنایی و دوستی پایدار با استاد کیخسرو ( علی ) پورناظری ـ که هم کلاسی سال آخرش ( پایۀ دوازدهم ) در دبیرستان رازی کرمانشاه بود ـ و پسرعمویش، شهرام ناظری، از راز و رمز دستگاه ها و گوشه های متنوّع و سحرانگیز ساز و آواز ایرانی چیزهای بیش تری آموخت.
... [مشاهده متن کامل]
زمانی که سال های آخر دبیرستان را می گذراند، برخی بزرگان شعر و ادب کرمانشاه، که شیفتگی و علاقه مندی او را به شعر می دیدند، راهنمایی اش کردند که شب های سه شنبه به انجمن ادبی کرمانشاه به مدیریّت مرتضیٰ مهدوی، سردفتر اسناد رسمی، برود و شاعران و ادیبان شهر را از نزدیک ببیند و اشعارشان را از زبان خودشان بشنود. همین جا بود که برای اوّلین بار شاعران و استادان نامداری چون جلیلی بیدار، پرتو کرمانشاهی، هادی ارفع، جلالی مهجور و. . . را دید و از دانش و فضل آن ها بهره ها برد و بعد از مدّتی با آن ها دوست شد؛ بیش تر از همه با پرتو کرمانشاهی که شعر و ادب و وقار و نوجویی و نوگویی او بسیار با همگان فرق داشت. در همین انجمن بود که عاطفی سراغ بهزاد کرمانشاهی را گرفت و باخبر شد که دبیر ادبیّات دبیرستان پهلوی ( پروینی ) است و به انجمن نمی آید.
در سال های ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳، با جلیل قریشی زاده ( وفا کرمانشاهی ) آشنا شد. قریشی زاده عاطفی را دعوت کرد که شب های چهارشنبه به انجمن ادبی «سخن» کرمانشاه برود و با شاعران این انجمن آشنا شود. انجمن در خیابان سعدی، کوی قاضی زاده، منزل برادر جلیل یعنی بدرالدّین قریشی زاده ( فاخر ) ، دایر بود. پیش کسوت انجمن، کریم تمکین کرمانشاهی ( ۱۲۹۹ ـ ۱۳۵۷ ) بود که به دو زبان فارسی و کُردی غزل می سرود و شاعران را راهنمایی می کرد. حُسن و ابتکار این انجمن چاپ مرتّب جزوه های ماهانه ای بود که علاوه بر اشعار اعضای انجمن، در بخشی با عنوان «یادی از گذشتگان» به شاعران درگذشتۀ کرمانشاهی می پرداخت. در بخشی دیگر نیز اشعار شعرای تهران و دیگر استان ها که با انجمن در ارتباط بودند چاپ می شد. چاپ جزوه های انجمن ادبی سخن در دو سال ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ ادامه داشت و بیست وچهار شمارۀ تمام از آن منتشر شد. اوّلین شعر دورۀ جوانی اش نیز در شمارۀ اوّل سال دوم همین نشریّه در فروردین ماه ۱۳۴۳ چاپ شد. نخستین مقالۀ پژوهشی اش با نام «نگاهی به زندگی، آثار و سبک اشعار استاد ملک الشّعرای بهار» نیز آذر ماه همان سال در روزنامۀ کرمانشاه چاپ شد.