یخچالی

/yaxCAli/

لغت نامه دهخدا

یخچالی. [ ی َ ] ( ص نسبی ) رئیس یا صاحب یا مستأجر یخچال. ( یادداشت مؤلف ). || یخچال فروش. آنکه ساختن و فروختن یخچال فلزی برقی یا نفتی بعهده دارد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به یخچال ( زمین های یخچالی سنگهای یخچالی دوره های یخچالی ) قسمتی از دوران چهارم زمین شناسی که با پیشرفت یخ وسرما در قسمتهای عظیمی از کر. زمین مشخص است مجموعا سه یا چهار دور. یخچالی که باپیشرفت یخ های طبیعی درتشکیلات زمین شناسی دوران چهارم نیمکر. شمالی مشخص است تشخیص داده شده که در هر یک از این دوره ها یخها از قطب شمال بطرف جنوب پیشروی کرده اند ودرفواصل پیشروی یخ های طبیعی تشکیلات عقب نشینی یخ ها مشاهده میشود که بدوره های بین یخچالی موسومندمهمترین دوره های یخچالی دوران چهارم عبارتند از:۱ - دور. یخچالی ساکسونین که در این دوره تمام شبه جزیر. اسکاندیناوی و قسمت عظیمی ازانگلستان و هلند و آلمان و قسمت عظیمی از روسیه از یخچال پوشیده میشده است .... ۲- دور. یخچالی پولونین که توسعه اش از یخچال قبلی کمتر بوده معذلک تمام اسکاندیناوی وقسمتی ازانگلستان و لهستان را فرامیگرفته است . ۳ - دور. یخچالی مکلمبورژین که توسعه اش ازدویخچال قبلی کمتربود و یخچال سراسراسکاندیناوی ودانمارک رافرامیگرفته است : دور. یخ بندان .

پیشنهاد کاربران

بپرس