لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
منجمد کردن، یخ بستن، منجمد شدن، یخ زدن، با برف یا یخ پوشاندن
پیشنهاد کاربران
یخ گرفتن. [ ی َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) کار عمله یا مالک یخچال با بستن آب به زمستان در زمینهای مجاور آب تا شب هنگام در سرما یخ بندد و به روز آن قطعات را در یخچال ریزند. بستن کارگران آب را در زمینهای مجاور
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
گود یخچال تا بفسرد و بعد شکستن و برداشتن آن. || یخ بستن. منجمد شدن. فسردن. افسردن : خواست تا سنگی بردارد زمین یخ گرفته بود. ( گلستان ) .