یخ بندان
/yaxbandAn/
مترادف یخ بندان: برودت، سرما، یخ زدگی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
{frost} [علوم جَوّ] شرایطی که در آن دمای سطح زمین و اشیای روی آن به زیر نقطۀ انجماد می رسد
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه آزاد فارسی
یخْبندان (frost)
نوعی وضعیت آب وهوایی، یخبندان هنگامی روی می دهد که دمای هوا به کمتر از صفر درجۀ سانتیگراد برسد. در این حالت، آب موجود در هوا به صورت بلورهای یخ روی سطح زمین، یا اشیای رخنمون می نشیند. از آن جا که هوای سرد از هوای گرم سنگین تر است، مشاهدۀ زمین یخزدهمتداول تر از مشاهده برفکاست. برفک مشابه شبنم، و براثر میعان ذرات آب تشکیل می شود.
نوعی وضعیت آب وهوایی، یخبندان هنگامی روی می دهد که دمای هوا به کمتر از صفر درجۀ سانتیگراد برسد. در این حالت، آب موجود در هوا به صورت بلورهای یخ روی سطح زمین، یا اشیای رخنمون می نشیند. از آن جا که هوای سرد از هوای گرم سنگین تر است، مشاهدۀ زمین یخزدهمتداول تر از مشاهده برفکاست. برفک مشابه شبنم، و براثر میعان ذرات آب تشکیل می شود.
wikijoo: یخبندان
مترادف ها
یخبندان
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
زمهریر
جایی که انقدر سرد است که ابها یخ زده اند.