میرزا یحیی نوری معروف به صبح ازل، وحید و ثمره ( زادهٔ ۱۲۴۷ قمری، مطابق ۱۸۳۱ میلادی ) رهبر مذهبی ایرانی بابیان ازلی که به آیین بیانی هم شناخته می شود بود. میرزا یحیی در تهران محله عرب ها چشم به جهان گشود. فرزند میرزا بزرگ نوری و برادر کوچک ناتنی میرزا حسینعلی نوری ( بهاءالله ) بود. مادر میرزا یحیی هنگام تولد وی درگذشت و پرستاری از این طفل از همان بدو ولادت بنابر دستور پدر به خدیجه خانم مادر بهاءالله محول گردید. او در جوانی بابی شد. پس از اعدام سید علی محمد باب و سوءقصد به ناصرالدین شاه به بغداد رفت. او بنابر وصیت سید علی محمد باب، جانشینی و رهبری آیین بیانی را برعهده داشت. دولت عثمانی او را در ۶ جمادی الاول ۱۲۸۵ قمری مطابق ۴ شهریور ۱۲۴۷ شمسی و ۲۵ اوت ۱۸۶۸ میلادی به جزیره قبرس تبعید کرد. او در شهر فاماگوستا در ساعت ۷ صبح دوشنبه ۱۲ جمادی الاول ۱۳۳۰ قمری مطابق ۲۹ آوریل ۱۹۱۲ میلادی درگذشت.
... [مشاهده متن کامل]
پس از تیرباران باب، پیروانش که به «بابی» مشهور بودند، طبق بیانات باب در کتاب بیان به دنبال موعود آئین جدید که در این کتاب با عنوان «من یظهره الله» از او یاد شده است، می گشتند. در سال ۱۸۶۳ بهاءالله، خود را من یظهره الله، موعود کتاب بیان معرفی کرد. اکثر بابیان به او ایمان آورده و بهائی نامیده شدند. گروه اندکی که به پیروی از میرزا یحیی، بابی ماندند، ازلی نام گرفتند. ازلیان با تقیه و پنهان کردن هویت دینی خود، عملاً در جامعه اسلامی حل شدند.
باب در آثارش به نزدیکی ظهور «مَن یُظهِرُهُ الله» ( به معنی :کسی که الله او را ظاهر خواهد کرد ) ، کسی که نتیجه و ثمره آئین بابی باید شناخت و ایمان به او باشد، اشاره می کند. وی همچنین از بابیان می خواهد که در شناسایی و ایمان خود کاملاً مستقل عمل کنند و موعود را به خود او بشناسند و نگذارند افراد دیگر، حتی واحد اول بیان که شامل خود او و حروف حیّ است، یا آثار باب مانع شناسایی آنان شوند. از این رو در آئین بابی، وصی ( جانشین ) و مفسّر آثار به آن مفهوم که در سایر ادیان هست وجود ندارد و جانشینی که باب تعیین کرد در واقع رهبر اسمی جامعه بابی بعد از وی بود.
کمی قبل از اعدام سید علی محمد باب عبدالکریم، یکی از پیروانش توجه او را به اهمیت تعیین جانشین جلب کرد لذا باب تعداد مشخصی لوح نوشته، آن ها را به عبدالکریم داد تا به دست میرزا یحیی ازل و بهاءالله برساند. بعدها ازلیان و بهائی ها هر دو به این لوح ها به نفع خود استناد کردند.
... [مشاهده متن کامل]
پس از تیرباران باب، پیروانش که به «بابی» مشهور بودند، طبق بیانات باب در کتاب بیان به دنبال موعود آئین جدید که در این کتاب با عنوان «من یظهره الله» از او یاد شده است، می گشتند. در سال ۱۸۶۳ بهاءالله، خود را من یظهره الله، موعود کتاب بیان معرفی کرد. اکثر بابیان به او ایمان آورده و بهائی نامیده شدند. گروه اندکی که به پیروی از میرزا یحیی، بابی ماندند، ازلی نام گرفتند. ازلیان با تقیه و پنهان کردن هویت دینی خود، عملاً در جامعه اسلامی حل شدند.
باب در آثارش به نزدیکی ظهور «مَن یُظهِرُهُ الله» ( به معنی :کسی که الله او را ظاهر خواهد کرد ) ، کسی که نتیجه و ثمره آئین بابی باید شناخت و ایمان به او باشد، اشاره می کند. وی همچنین از بابیان می خواهد که در شناسایی و ایمان خود کاملاً مستقل عمل کنند و موعود را به خود او بشناسند و نگذارند افراد دیگر، حتی واحد اول بیان که شامل خود او و حروف حیّ است، یا آثار باب مانع شناسایی آنان شوند. از این رو در آئین بابی، وصی ( جانشین ) و مفسّر آثار به آن مفهوم که در سایر ادیان هست وجود ندارد و جانشینی که باب تعیین کرد در واقع رهبر اسمی جامعه بابی بعد از وی بود.
کمی قبل از اعدام سید علی محمد باب عبدالکریم، یکی از پیروانش توجه او را به اهمیت تعیین جانشین جلب کرد لذا باب تعداد مشخصی لوح نوشته، آن ها را به عبدالکریم داد تا به دست میرزا یحیی ازل و بهاءالله برساند. بعدها ازلیان و بهائی ها هر دو به این لوح ها به نفع خود استناد کردند.