یحیی بحرانی

لغت نامه دهخدا

یحیی بحرانی. [ ی َح ْ یا ب َ نی ی ] ( اِخ ) ابن محمد ازرق بحرانی ، ثائری خونریز از مردم بحرین بود و به سال 255 هَ. ق. بر المهتدی خلیفه خروج کرد و به صاحب الزنج پیوست. در جنگ بصریان شرکت جست و به بصره وارد شد و به قتل عام پرداخت. صاحب الزنج والیگری بصره و فرماندهی سپاهش را بدو داد و او در این دو سمت باقی بود تا در سال 258 هَ. ق. در جنگ با سپاه الموفق عباسی تیر خورد و زخمهایی برداشت و به اسارت افتاد. الموفق او را به سامرا برد و دست و پایش را برید و به قتل رساند. ( از اعلام زرکلی ).

پیشنهاد کاربران

بپرس