یحنس

لغت نامه دهخدا

یحنس. [ ی ُ ح َن ْ ن َ ] ( اِخ ) آزادشده عمر رضی اﷲعنه و او اعجمی بود. ( منتهی الارب ).

یحنس. [ ی ُ ح َن ْ ن َ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ مولی الزبیربن عوام ، مکنی به ابوموسی ،تابعی و محدث است و از ام الدرداء روایت کند و ابوصخر حمیدبن زیاد از او روایت دارد. ( یادداشت مؤلف ).

پیشنهاد کاربران

بپرس