یحمور

لغت نامه دهخدا

یحمور. [ ی َ ] ( ع اِ ) گورخر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( غیاث ). اسم حمار الوحش است. ( تحفه حکیم مؤمن ). ج ، یحامیر. || نام ستوری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). نوعی از ابل است. ( از تحفه حکیم مؤمن ). || خر کره. ( ملخص اللغات ). کره خر. ( منتهی الارب ). شاید خرکره محرف خرگور ( گورخر ) باشد. ( یادداشت مؤلف ). || نام مرغی. ج ، یحامیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) سرخ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

گورخر نام ستوری

دانشنامه عمومی

یحمور (طرطوس). یحمور ( به عربی: یحمور ) یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در استان طرطوس واقع شده است. [ ۱] یحمور ۳٬۷۷۲ نفر جمعیت دارد.
عکس یحمور (طرطوس)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس