[ویکی الکتاب] معنی یُحْمَدُواْ: که ستایش شوند
ریشه کلمه:
حمد (۶۸ بار)
ستایش. ثناگویی. ستودن. و دوست دارند برای کاری که نکردهاند ستوده و مدح شوند. در نهج البلاغه خطبه 220 آمده: «اِطَّلَعَ اللّهُ عَلَیْهِمْ فیهِ فَرَضِیَ سَعْیَهُمْ وَ حَمِدَ مَقامَهُمْ» خدا به آنها توجه کرد. از سعی شان خشنود شد و مقامشان را ستود. ودر حکمت 131 درباره دنیا فرموده: «فَذَمَّها رِجالٌ غَداةَ النِّدامَةِ وَ حَمِدَها آخَرونَ یِوْمَ الْقِیمَةِ» دمیا رامردانی در صباح پشیمانی ذمّ کردند و مردان دیگری روز قیامت ستودند. زیرا که دیدند بوسیله آن صاحب بهشت شدهاند. تدبّر در موارد استعمال نشان میدهد، که: حمد به معنای ستودن، ستایش، ثناگوئی، مدح، و تعریف کردن است . راغب در مفردات گوید: حمد خدا به معنی ثنا گوئی اوست در مقابل فضیلت. حمد از مدح اخصّ و از شکر اعمّ است، زیرا مدح در مقابل اختیاری و غیر اختیاری میشود مثلا شخص را در مقابل طول قامت و زیبائی اندام که غیر اختیاری است و همچنین در مقابل بذل مال و سخاوت و علم مدح میکنند ولی حمد فقط در مقابل اختیاری است. و شکر تنها در مقابل نعمت و بذل به کار میرود پس هر شکر حمد است ولی هر حمد شکر نیست و هر حمد مدح است ولی هر مدح حمد نیست . * این تعبیر شش بار در قرآن مجید آمده است یونس:10، صافات:182، زمر:75، غافر:65، انعام:45، و هیجده بار «اَلْحَمْدُلِلّهِ» و چندین بار «لَهُ الْحَمْدُ» ذکر شده است . الف و لام در «اَلْحَمْد» برای استغراق یا برای جنس است و لام در «لِلّهِ» برای اختصاص و ملک است معنی آیه چنین میشود: جنس حمد یا هر حمد مخصوص خداست خدائیکه پرور دگار همه مخلوقات است . یعنی هر حمد و ستایش از هر کس درباره هر کس و هر چیز که بوده باشد مخصوص خدا و از برای خداست مردم خواه خدا را حمد کنند، خواه شخص دیگر و شیء دیگر را، همه آنها مال خدا و از آن خداست . المیزان در توضیح جنس و استغراق چنین گوید: خداوند میفرماید: با این روشن میکند که هر چیز مخلوق خداست و نیز فرماید: و یا این ثابت میکند هر چیز از لحاظ خلقت و از لحاظ نسبت به خدا خوب است... اینها از جهت فعل و امّا از جهت اسم، فرموده ... پس خدا از حیث افعال و اسماء جمیل و نیک است... و هر جمیلی که در مقابل آن حمد میشود از اوست پس جنس حمد و هر حمد برای خدای سبحان است (به اختصار) . * ، ، باء در «بِحَمْدِهِ» در این آیات و غیره چه بائی است و چه معنی دارد؟ طبرسی ذیل آیه 52 سوره اسراء گوید: با «بحمد» برای حال است. ایضاً در کشّاف ذیل آیه 30 بقره گوید: بحمدک در موضع حال است . بنابراین معنی «نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ» آن است که تو را تسبیح میگوئیم حالیکه حامدیم... «وَاِنْ مِنْ شَیْءِ اِلّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهر» یعنی یعنی هر چیز خدا را در حال حمد تسبیح میگوید. بعید نیست: باء به معنی مع و مصاحبت باشد چنانکه در ، گفتهاند. گر چه با حال از لحاظ معنی یکی است . این معنی کاملا ساده و روان است و معنی آیات چنین میشود: ما تو را تیبیح و حمد میگوئیم، رعد خدا را تسبیح میگوید و میستاید - و هر چیز تسبیح خوان و حمدگوی خداست نا گفته نماند: تسبیح راجع به تنزیه خداوند و پاک دانستن او از نعمتهای خداوندی است پس «یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» راجع به هر دو مطلب است و اینکه بعضی گفتهاند حمد خدا تسبیح است و خدا را با حمد تسبیح کن درست نیست. * آیه شریفه میفهماند که روز ثیامت بشر چون زنده شد اعاده و بعث را فعل جمیل شمرده و خدا را در این باره حمد خواهد کرد چون حقائق به روی منکشف گشته و قیامت را از لحاظ حکمت خدائی واجب خواهد دی (از المیزان) یعنی: روزی شما را میخواند شما او را حمد گویان اجابت میکنید. * محمود: ستوده. * حمید: ممکن است به معنی فاعل باشد یعنی ستاینده و ممکن است به معنی مفعول باشد یعنی ستوده. و آن از اسماء حسنی است و هفده بار در قرآن مجید آمده است بدانید خدا بی نیاز و ستوده است. یا بدانید خدا بی نیاز و ستاینده است و اعمال بنده را میستاید. چنانکه در مجمه نقل شده است. ولی معنای اوّل بهتر به نظر میرسد. * محمّد: راغب گوید محمود آن است که ستوده شود، محمّد آن است که خصال پسندیدهاش بسیار باشد. جوهری گوید: «اَلْمُحَمَّدُ: اَلَّذی کَثُرَتْ خِصالُهُ الْمَحْمودةُ» اقرب الموارد نیز عین این جمله را دارد. در مجمع ذیل آیه 144 آل عمران گوید: محمّد یعنی جامع تمام محامد زیرا تمحید درباره کمال محامد به کار میرود. علی هذا کلمه محمّد به عنوان وصف به کسی اطلاق میشود که دارای محامد بوده باشد و تفعیل در آن به معنی کثرت است و این کلمه که نام مبارک حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم است چهار بار در قرآن مجید آمده است ، ، ، . محمّد هر چند اسم و علم آن حضرت است ولی بنا بر صفاتیکه حقّ تعالی برای آن حضرت در قرآن میشمارد و از جمله «وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ» «اللّهُ اَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ» و غیره، روشن میشود که در ذکر نام مبارک آن حضرت، صفات محمودهاش ملحوظ است . گرچه این نام بوسیله خانوادهاش در کودکی بوی نامگذاری شده است اللّه اعلم.
ریشه کلمه:
حمد (۶۸ بار)
ستایش. ثناگویی. ستودن. و دوست دارند برای کاری که نکردهاند ستوده و مدح شوند. در نهج البلاغه خطبه 220 آمده: «اِطَّلَعَ اللّهُ عَلَیْهِمْ فیهِ فَرَضِیَ سَعْیَهُمْ وَ حَمِدَ مَقامَهُمْ» خدا به آنها توجه کرد. از سعی شان خشنود شد و مقامشان را ستود. ودر حکمت 131 درباره دنیا فرموده: «فَذَمَّها رِجالٌ غَداةَ النِّدامَةِ وَ حَمِدَها آخَرونَ یِوْمَ الْقِیمَةِ» دمیا رامردانی در صباح پشیمانی ذمّ کردند و مردان دیگری روز قیامت ستودند. زیرا که دیدند بوسیله آن صاحب بهشت شدهاند. تدبّر در موارد استعمال نشان میدهد، که: حمد به معنای ستودن، ستایش، ثناگوئی، مدح، و تعریف کردن است . راغب در مفردات گوید: حمد خدا به معنی ثنا گوئی اوست در مقابل فضیلت. حمد از مدح اخصّ و از شکر اعمّ است، زیرا مدح در مقابل اختیاری و غیر اختیاری میشود مثلا شخص را در مقابل طول قامت و زیبائی اندام که غیر اختیاری است و همچنین در مقابل بذل مال و سخاوت و علم مدح میکنند ولی حمد فقط در مقابل اختیاری است. و شکر تنها در مقابل نعمت و بذل به کار میرود پس هر شکر حمد است ولی هر حمد شکر نیست و هر حمد مدح است ولی هر مدح حمد نیست . * این تعبیر شش بار در قرآن مجید آمده است یونس:10، صافات:182، زمر:75، غافر:65، انعام:45، و هیجده بار «اَلْحَمْدُلِلّهِ» و چندین بار «لَهُ الْحَمْدُ» ذکر شده است . الف و لام در «اَلْحَمْد» برای استغراق یا برای جنس است و لام در «لِلّهِ» برای اختصاص و ملک است معنی آیه چنین میشود: جنس حمد یا هر حمد مخصوص خداست خدائیکه پرور دگار همه مخلوقات است . یعنی هر حمد و ستایش از هر کس درباره هر کس و هر چیز که بوده باشد مخصوص خدا و از برای خداست مردم خواه خدا را حمد کنند، خواه شخص دیگر و شیء دیگر را، همه آنها مال خدا و از آن خداست . المیزان در توضیح جنس و استغراق چنین گوید: خداوند میفرماید: با این روشن میکند که هر چیز مخلوق خداست و نیز فرماید: و یا این ثابت میکند هر چیز از لحاظ خلقت و از لحاظ نسبت به خدا خوب است... اینها از جهت فعل و امّا از جهت اسم، فرموده ... پس خدا از حیث افعال و اسماء جمیل و نیک است... و هر جمیلی که در مقابل آن حمد میشود از اوست پس جنس حمد و هر حمد برای خدای سبحان است (به اختصار) . * ، ، باء در «بِحَمْدِهِ» در این آیات و غیره چه بائی است و چه معنی دارد؟ طبرسی ذیل آیه 52 سوره اسراء گوید: با «بحمد» برای حال است. ایضاً در کشّاف ذیل آیه 30 بقره گوید: بحمدک در موضع حال است . بنابراین معنی «نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ» آن است که تو را تسبیح میگوئیم حالیکه حامدیم... «وَاِنْ مِنْ شَیْءِ اِلّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهر» یعنی یعنی هر چیز خدا را در حال حمد تسبیح میگوید. بعید نیست: باء به معنی مع و مصاحبت باشد چنانکه در ، گفتهاند. گر چه با حال از لحاظ معنی یکی است . این معنی کاملا ساده و روان است و معنی آیات چنین میشود: ما تو را تیبیح و حمد میگوئیم، رعد خدا را تسبیح میگوید و میستاید - و هر چیز تسبیح خوان و حمدگوی خداست نا گفته نماند: تسبیح راجع به تنزیه خداوند و پاک دانستن او از نعمتهای خداوندی است پس «یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» راجع به هر دو مطلب است و اینکه بعضی گفتهاند حمد خدا تسبیح است و خدا را با حمد تسبیح کن درست نیست. * آیه شریفه میفهماند که روز ثیامت بشر چون زنده شد اعاده و بعث را فعل جمیل شمرده و خدا را در این باره حمد خواهد کرد چون حقائق به روی منکشف گشته و قیامت را از لحاظ حکمت خدائی واجب خواهد دی (از المیزان) یعنی: روزی شما را میخواند شما او را حمد گویان اجابت میکنید. * محمود: ستوده. * حمید: ممکن است به معنی فاعل باشد یعنی ستاینده و ممکن است به معنی مفعول باشد یعنی ستوده. و آن از اسماء حسنی است و هفده بار در قرآن مجید آمده است بدانید خدا بی نیاز و ستوده است. یا بدانید خدا بی نیاز و ستاینده است و اعمال بنده را میستاید. چنانکه در مجمه نقل شده است. ولی معنای اوّل بهتر به نظر میرسد. * محمّد: راغب گوید محمود آن است که ستوده شود، محمّد آن است که خصال پسندیدهاش بسیار باشد. جوهری گوید: «اَلْمُحَمَّدُ: اَلَّذی کَثُرَتْ خِصالُهُ الْمَحْمودةُ» اقرب الموارد نیز عین این جمله را دارد. در مجمع ذیل آیه 144 آل عمران گوید: محمّد یعنی جامع تمام محامد زیرا تمحید درباره کمال محامد به کار میرود. علی هذا کلمه محمّد به عنوان وصف به کسی اطلاق میشود که دارای محامد بوده باشد و تفعیل در آن به معنی کثرت است و این کلمه که نام مبارک حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم است چهار بار در قرآن مجید آمده است ، ، ، . محمّد هر چند اسم و علم آن حضرت است ولی بنا بر صفاتیکه حقّ تعالی برای آن حضرت در قرآن میشمارد و از جمله «وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ» «اللّهُ اَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ» و غیره، روشن میشود که در ذکر نام مبارک آن حضرت، صفات محمودهاش ملحوظ است . گرچه این نام بوسیله خانوادهاش در کودکی بوی نامگذاری شده است اللّه اعلم.
wikialkb: یُحْمَدُوا