لغت نامه دهخدا
یج. [ ی َ ] ( اِخ ) دهی است از توابع سه هزار مازندران. ( سفرنامه رابینو، بخش انگلیسی ص 107 و ترجمه فارسی ص 145 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
ما در زبان "پهلوی" به جای "ی" ای که امروزه در پایان واژه ها می آید، "یگ" را داشتیم که در انگلیسی نیز "ic" می باشد.
برای نمونه "آبی" در زبان پهلوی "آبیگ" بوده است.
ولی با یورش عرب ها به ایران، زبان پارسی دچار دگرگونی شد.
... [مشاهده متن کامل]
"یگ" به این گونه دگرگون شد که "گ" پایانی آن به "ج" دگرگون شد چرا که در زبان عربی "گ" نیست.
همانند "زنجان" که در پیش "زَنگان" بوده است.
پس "یج" در "یوشیج" برگرفته از "یگ" است.
باید در نگاه داشت که "ی" امروزه برگرفته از "یگ" نیست، چرا که در زبان پهلوی "ی" هم بوده است.
بدرود!
برای نمونه "آبی" در زبان پهلوی "آبیگ" بوده است.
ولی با یورش عرب ها به ایران، زبان پارسی دچار دگرگونی شد.
... [مشاهده متن کامل]
"یگ" به این گونه دگرگون شد که "گ" پایانی آن به "ج" دگرگون شد چرا که در زبان عربی "گ" نیست.
همانند "زنجان" که در پیش "زَنگان" بوده است.
پس "یج" در "یوشیج" برگرفته از "یگ" است.
باید در نگاه داشت که "ی" امروزه برگرفته از "یگ" نیست، چرا که در زبان پهلوی "ی" هم بوده است.
بدرود!