[ویکی الکتاب] معنی یَتَسَلَّلُونَ: آهسته و مخفیانه خود را بیرون می کشند (کلمه تسلل به معنای این است که کسی خود را از زیر بار و تکلیفی به طور آرام بیرون بکشد ، که دیگران نفهمند ،یا که کسی خود را از میان جمعیتی کم کم وآرام آرام بیرون کشد به نحوی که نخواهد کسی متوجه شود و این کلمه از سل...
ریشه کلمه:
سلل (۳ بار)
«یَتَسَلَّلُون» از مادّه «تسلّل» در اصل به معنای بر کندن چیزی است، مثلاً گفته می شود: سَلَّ السَّیْفَ مِنَ الْغِمْد: «یعنی شمشیر را از غلاف کشید» و معمولاً به کسانی که مخفیانه و به طور قاچاقی از جایی می گریزند، «مُتَسَلِّلُون» گفته می شود.
کشیدن. در اقرب گوید:آن انتزاع و خارج کردن است با نرمی مثل کشیدن تیغ از غلاف و موی از خمیر. راغب ملایمت را قید نکرده و گوید: ماندد کشیدن شمشیر از غلاف و کشیدن چیزی از خانه به طریق سرقت. و کشیدن پسر از پدر. . لداذ از «لاذَ - یَلُوذُ» به هم دیگر پناه بردن است تسلّل خروج پنهانی است (مجمع) یعنی خدا داناست به انکه در پناه یکدیگر پنهانی از محضر رسول او خارج میشوند. آنگاه که آن حضرت رسول صلی اللّه علیه و اله و سلم مردم را به جهاد و نحو آن دعوت میکرد بعضیها در پشت سر دیگران پنهانی از مسجد خارج میگشتند آیه درباره آنهاست . در نهج البلاغه نامه 70 به سهل بن حنیف نوشته «بَلَغَنی اَنَّ رِجالاً مِمَّنْ قِبَلَکَ یِتَسَلَّلُونَ اِلی مُعاوِیَةَ فَلا تَأْسَفْ عَلی ما یَفُوتُکَ مِنْ عَدَدِهِمْ» شنیدم بعضی از مردمان شهر تو پنهانی به طرف معاویه میروند از رفتن این عدّه متأسف نباش. * . . سلالة فقط در این دو جا از قرآن آمده است. اهل لغت آن را چکنده. و صاف شده گفتهاند. فرزند را سلاله و سلیله و سلیل گفتهاند که چکیده و کشیده مرد است. سلاله در هر دو آیه نکره است مراد از آن در آیه دوم بنابر علم امروز سلول مرد (اسپرماتوزئید) است که چکیده منی و به وجود آمده در آن و صاف شده از آن است. به نظرم مراد از سلاله اول هم همان سلّول است منتهی در خلقت اول همان سلّول در میان گلی به خصوص بود، پس جای سلّول در اول گل و لجن بود. و در خلقت دوم جای آن منی است مثل . بنابر آنکه علق جمع علقه به معنی کرم و زالو است رجوع شود به «آدم». در نهج البلاغه خطبه 161 راجع به دو نوع خلقت فرموده «بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةِ مِنْ طینٍ. وَ وُضِعْتَ فی قَرارٍ مَکینٍ. اِلی قَدَرٍ مَعْلُومٍ».
ریشه کلمه:
سلل (۳ بار)
«یَتَسَلَّلُون» از مادّه «تسلّل» در اصل به معنای بر کندن چیزی است، مثلاً گفته می شود: سَلَّ السَّیْفَ مِنَ الْغِمْد: «یعنی شمشیر را از غلاف کشید» و معمولاً به کسانی که مخفیانه و به طور قاچاقی از جایی می گریزند، «مُتَسَلِّلُون» گفته می شود.
کشیدن. در اقرب گوید:آن انتزاع و خارج کردن است با نرمی مثل کشیدن تیغ از غلاف و موی از خمیر. راغب ملایمت را قید نکرده و گوید: ماندد کشیدن شمشیر از غلاف و کشیدن چیزی از خانه به طریق سرقت. و کشیدن پسر از پدر. . لداذ از «لاذَ - یَلُوذُ» به هم دیگر پناه بردن است تسلّل خروج پنهانی است (مجمع) یعنی خدا داناست به انکه در پناه یکدیگر پنهانی از محضر رسول او خارج میشوند. آنگاه که آن حضرت رسول صلی اللّه علیه و اله و سلم مردم را به جهاد و نحو آن دعوت میکرد بعضیها در پشت سر دیگران پنهانی از مسجد خارج میگشتند آیه درباره آنهاست . در نهج البلاغه نامه 70 به سهل بن حنیف نوشته «بَلَغَنی اَنَّ رِجالاً مِمَّنْ قِبَلَکَ یِتَسَلَّلُونَ اِلی مُعاوِیَةَ فَلا تَأْسَفْ عَلی ما یَفُوتُکَ مِنْ عَدَدِهِمْ» شنیدم بعضی از مردمان شهر تو پنهانی به طرف معاویه میروند از رفتن این عدّه متأسف نباش. * . . سلالة فقط در این دو جا از قرآن آمده است. اهل لغت آن را چکنده. و صاف شده گفتهاند. فرزند را سلاله و سلیله و سلیل گفتهاند که چکیده و کشیده مرد است. سلاله در هر دو آیه نکره است مراد از آن در آیه دوم بنابر علم امروز سلول مرد (اسپرماتوزئید) است که چکیده منی و به وجود آمده در آن و صاف شده از آن است. به نظرم مراد از سلاله اول هم همان سلّول است منتهی در خلقت اول همان سلّول در میان گلی به خصوص بود، پس جای سلّول در اول گل و لجن بود. و در خلقت دوم جای آن منی است مثل . بنابر آنکه علق جمع علقه به معنی کرم و زالو است رجوع شود به «آدم». در نهج البلاغه خطبه 161 راجع به دو نوع خلقت فرموده «بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةِ مِنْ طینٍ. وَ وُضِعْتَ فی قَرارٍ مَکینٍ. اِلی قَدَرٍ مَعْلُومٍ».
wikialkb: یَتَسَلّلُون