یتاقی

لغت نامه دهخدا

یتاقی. [ ی َ / ی ُ ] ( ص نسبی ) پاسبان و نگهدارنده و محافظت کننده. ( برهان ). پاسبان و نگهدارنده. ( آنندراج ). پاسبان و چوکیدار. ( رشیدی ). پاسبان و نگاهبان و محافظ ونگاهدارنده. یتاقدار. ( از ناظم الاطباء ) :
برون شد یزک دار دشمن شناس
یتاقی کمر بست بر جای پاس.
نظامی.
به خواب نازشه با ترک نوشاد
ز هندوی یتاقی کی کند یاد.
خسروانی ( از رشیدی ).

فرهنگ معین

(یَ ) (ص . ) پاسبان ، نگهبان .

فرهنگ عمید

پاسبان، نگهبان، کشیک چی.

جدول کلمات

پاسبان ، نگهبان

پیشنهاد کاربران

بپرس