یاواش

فرهنگ فارسی

آهسته . ۱- یا یواش یواش. ۱- آهسته آهسته : یواش یواش آمد. ۲- بتدریج کم کم: پیره زن به چرب زبانی و حقه بازی خودش را توی دل دخترجاکرد قاتی کنیزها بود تا یواش یواش رازدار دختر شد.

گویش مازنی

/yaavaash/ آهسته – آهسته تر

پیشنهاد کاربران

پیشوا ( پیش وا ) پیش مثل پیشدستی. پیشمان. پیشمانیه. ( حروف گچپژدرعربی و فارسی وجودندارد. ومخصوص زبان تورکی است ) . وهر کلمه ایی آخرش وا داشته باشد. تورکی است. مثل هیوا ( به ) . نینوا. نوا. بینوا. شیوا.
...
[مشاهده متن کامل]
داوا ( دوا ) . دووا ( دعا ) . دااوا ( دعوا ) . سوا ( جداکردنی ) . یاوا ( یاواش. یواش ) . ماوا ( پناهگاه ) یوا ( اووا. لانه ) روا. ناروا. کوا ( نام روستایی در گی لان. و کوالی یعنی کسی که اهل کوا است ( لو. و. لی. علامت نسبیت در تورکی است. مثل پنجه لی ) خومارلو ) قووا ( قوت. قوی. قدرت عربی از فعل قودورماق تورکی گرفته شده است ) ساوا ( ساواش ) . لاوا ( لاواش ) . لوا. . . . هیوا ده سم گل آلما ده سم گلمه. . آلما آلما. . هیوا هیوا. . . . . . . . فعل مچومچو بچوبچو فعل اصلی کردی از تورکی ( فعل چوماق. نه آت تکین چووسان؟ ) گرفته شده است. هیچوقت سومین زبان زنده یدنیا را با لهجه های عربی مقایسه نکنید . بیهوده است.

بپرس