یالقوز

/yAlquz/

برابر پارسی: تنها، بی همسر، یکه

لغت نامه دهخدا

یالقوز. ( ترکی ، ص ) شخص تنها و مجرد و بی زن و بچه.
- یکه و یالقوز ؛ تنها و منزوی.
|| آنکه تنهایی دوست دارد. آنکه از مردم گریزد. مردم گریز.( یادداشت مؤلف ). || بی قید. بی بند و بار.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- آدم تنهاومجرد وبی زن وبچه : یکه و یالقوز و بی هیچ احساس مسئولیت عمر سی و پنجساله اش راطی کرده بود. ۲- بی قید بی بندوبار.

فرهنگ معین

(اِ. ) = یالغوز. ۱ - شخص مجرد، بی زن و فرزند. ۲ - بی قید و بند، کسی که مشکل و دردسر ندارد

پیشنهاد کاربران

در زبان ترکی به کفتار "یالقوزک" گفته می شود.
تنهایی برای یالقوز درست
ولی به نظرم یالقوز کسی که حرف ش را به جایی نتواند برساند یا به حرف دلش کسی گوش نکند نه از نطر اعتقادی نه اجتماعی به بن بست برسد آخر در گوشه ای بماند
آخر یالقوز را برای خودش انتخاب کند
یالغوز به معنی مرد گنده وبی خاصیت
در ترکی به معنای شتر ماده

بپرس