لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. بی بندوبار.
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
از ریشه ترکی به معنای : بی یال بی زن
بی بند و بار یکه تنها
( اسم ) آدم تنهاومجرد وبی زن وبچه :
یکه و یالقوز و بی هیچ احساس مسئولیت عمر سی و پنجساله اش راطی کرده بود. بی قید بی بندوبار.
بی بند و بار یکه تنها
( اسم ) آدم تنهاومجرد وبی زن وبچه :
یکه و یالقوز و بی هیچ احساس مسئولیت عمر سی و پنجساله اش راطی کرده بود. بی قید بی بندوبار.
می دانید که �یالقوز ( یالقیز ) �، و ایضاً �یالنیز� به زبان �تُرکی� می شود �تنها�. پس به آدمهای �تنهای باخود� می شود گفت �یالقوز� و به آبادی و روستایی که از دیگر آبادی ها دور افتاده و تک و تنها است. یالقیز آباد می گوییم.
... [مشاهده متن کامل]
یالنیز ( تنها و فقط است ) مثل من فقط تو را دوست دارم. ( من یالنیز ، سنی سئویرم )
... [مشاهده متن کامل]
یالنیز ( تنها و فقط است ) مثل من فقط تو را دوست دارم. ( من یالنیز ، سنی سئویرم )
یعنی بیکس وکار
تنهایی
تنهایی