یافوف
لغت نامه دهخدا
یأفوف. [ ی َءْ ] ( ع ص ، اِ ) یافوف. جبان. و ترسو و بددل.( ناظم الاطباء ). بددل. ( منتهی الارب ). || طعام تلخ. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || شتاب رو. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).سبک. تیزرو. ( از اقرب الموارد ). || تیزخاطر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || درمانده سست و ضعیف. ( منتهی الارب ). || بچه دراج.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آنکه در زبان وی لکنت باشد. ( ناظم الاطباء ). ج ، یآفیف. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به یافوف شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید