یاسمین کلاته

لغت نامه دهخدا

یاسمین کلاته. [ س َ ک َ ت َ ] ( اِخ ) از قراء رستمدار مازندران است : امیر مسعود مصلحت خود را در این قسم مشاهده کرد وبه طرف رستمدار توجه نمود چون به قریه یاسمین کلاته رسید از پیش دلیران رستمدار و از پس شیران مازندران دست جلادت از آستین تهور بیرون آوردند و خود را به طرف و جوانب سربداران زده در کشش و کوشش تقصیر و اهمال نکردند. ( حبیب السیر جزو دوم از مجلد ثالث ص 114 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس