یازدن

لغت نامه دهخدا

یازدن. [ زِ دَ ] ( مص ) مخفف یازیدن. ( برهان ). رجوع به یازیدن شود.

فرهنگ فارسی

یازیدن، یاختن، دست درازکردن، آهنگ کردن، بالیدن
( مصدر ) ۱- قصد کردن اراده نمودن . ۲ - برداشتن بلند کردن .

فرهنگ معین

(ز دَ ) (مص م . ) نک . یازیدن .

فرهنگ عمید

= یازیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس