یارند

لغت نامه دهخدا

یارند. [ رَ ] ( اِ ) نفرین. ( شعوری ج 2 ورق 443 ). و بیانکی می گوید فارسی است به معنی دشنام و دشنام دادن.

یارند. [ رَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش نطنز شهرستان کاشان.با 460 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

فرهنگ فارسی

نفرین و بیانکی می گوید فارسی است بمعنی دشنام و دشنام دادن .

پیشنهاد کاربران

بپرس